gun
gun - تفنگ
noun - اسم
UK :
US :
یک سلاح فلزی که گلوله یا گلوله شلیک می کند
ابزاری که اجسام کوچک یا مایع را با فشار بیرون میکشد
تفنگی که در شروع مسابقه به هوا شلیک می شود
تا با فشار دادن بسیار زیاد پدال گاز، موتور خودرو را با سرعت بسیار بالا برانند
سلاحی که از آن گلوله یا گلوله (= ظروف انفجاری) شلیک می شود
در ورزش، دستگاهی است که صدای ناگهانی بسیار بلندی را به عنوان سیگنالی برای شروع مسابقه ایجاد می کند
وسیله ای که در دست می گیرید و برای فرستادن مایع یا شی به بیرون استفاده می کنید
شخصی که برای شلیک و کشتن کسی پول می گیرد
بازوهایی با عضلات بزرگ
تا یک موتور با سرعت بالاتر کار کند
سلاحی که از آن گلوله یا گلوله (= ظروف انفجاری) از طریق لوله فلزی شلیک می شود.
تا یک موتور با سرعت بالا کار کند
من در زندگی ام هرگز با اسلحه شلیک نکرده ام.
اسلحه را به سمت سر او گرفت.
آیا افسران پلیس باید اسلحه حمل کنند؟
یک اسباب بازی/ تفنگ ماکت
در حالی که بمب افکن ها بالای سرشان پرواز می کردند، توپ های ضد هوایی تیراندازی کردند.
یک اسلحه پر از خودرو کشف شد.
مراقب باش، او یک اسلحه دارد!
نگهبان تفنگ خود را کشید (= آن را بیرون آورد تا آماده استفاده شود).
اسلحه بر من کشید (= تفنگ بیرون آورد و به سوی من نشانه گرفت).
اسلحه تصادفی منفجر شد.
مهاجم اسلحه ای را به سر گروگان گرفت.
نبرد اسلحه بین باندهای رقیب
سطوح بالای جنایت/خشونت با اسلحه
gun owners/ownership
صاحبان اسلحه/مالکیت
gun control/laws
کنترل اسلحه / قوانین
یک تفنگ اصلی
یک اسلحه اجاره ای
قهرمانان بیرون آمدند (با) همه تفنگ ها شعله ور شدند.
اکنون کار با تفنگ عالی پیش می رود.
من امروز واقعا زیر اسلحه هستم.
نزدیک شدن کشتی دشمن! مرد اسلحه ها!
اسلحهها شلیک میکردند و نارنجکها در اطراف پرتاب میشدند.
پوزخندی زد و اسلحه را با انگشت شست خم کرد.
یک اسلحه از جیبش بیرون کشید.
او اسلحه اش را بالا گرفت، نشانه گرفت و شلیک کرد.
دیدم که به لوله اسلحه نگاه می کنم.
من اسلحه را با دو گلوله آخرم پر کردم.
خورخه سریع اسلحه اش را در غلاف قرار داد.
برادر بزرگم در مورد ایمنی اسلحه به من یاد داد.
او اسلحه را تهدیدآمیز تکان داد.
مرد مسلح اسلحه را به سمت خودش چرخاند.
firearm
اسلحه گرم
handgun
تفنگ دستی
قطعه
pistol
تپانچه
revolver
هفت تیر
سلاح
shooter
تیرانداز
حرارت
rod
میله
بازو
roscoe
روسکو
heater
بخاری
gat
gat
blaster
بلستر
cannon
توپ
shotgun
تفنگ ساچمه ای
musket
مشک
تفنگ
equaliserUK
اکولایزرUK
equalizerUS
اکولایزر آمریکا
flintlock
سنگ چخماق
hardware
سخت افزار
howitzer
هویتزر
magnum
مگنوم
peashooter
هلو خوار
persuader
متقاعد کننده
Uzi
یوزی
thirty-eight
سی و هشت
forty-five
چهل و پنج
بازوی کوچک
آهن تیراندازی
disarmament
خلع سلاح
demilitarisationUK
غیرنظامی کردن انگلستان
demilitarizationUS
غیرنظامی کردن ایالات متحده
demobilisationUK
از کار افتادن در بریتانیا
demobilizationUS
از کار افتادن ایالات متحده
de-escalation
تنش زدایی
arms reduction
کاهش تسلیحات
arms limitation
محدودیت تسلیحات
decommissioning
از رده خارج کردن
weapons reduction
از کار انداختن سلاح ها
decommissioning of weapons
کنترل تسلیحات
arms control
از کار انداختن تسلیحات
decommissioning of arms
غیرفعال کردن بازوها
weapons limitation
غیرفعال کردن سلاح ها
deactivation of arms
گذاشتن اسلحه
deactivation of weapons
گذاشتن سلاح
weapons control