befriend
befriend - دوست شدن
verb - فعل
UK :
US :
دوستی
بی دوست
---
رفتار دوستانه با کسی، به ویژه کسی که جوانتر است یا به کمک نیاز دارد
با کسی دوستانه بودن
برای اینکه شخصی را در یک وب سایت شبکه اجتماعی دوست خود کنید
در پارکی در کمبریج، ماساچوست، یک بعدازظهر تابستانی با معلم لاتین قدیمی بازنشسته دوست شدم.
In a park in Cambridge, Massachusetts, one summer afternoon I befriend a little old retired Latin teacher.
این مؤسسه به Kalra گفت که او با کرونیه دوست شده بود و قصد داشت مسابقاتی را که قرار بود در ماه مارس برگزار شود، تعمیر کند.
The bookmaker told Kalra he had befriended Cronje and was planning to fix the matches scheduled to be held in March.
دوستی دانش آموزان سال اول برای دانش آموزان سال آخر دبیرستان نسبتاً غیرعادی است.
برخی از مقامات با او دوست شدند، معمولاً برای اینکه او را از محلات خود دور کنند.
او آموخته بود که نه برای دوستی با زیردستانش، نه رقابت با آنها یا تسلط بر آنها.
گروهی از سربازان در طول جنگ با من و برادرانم دوست شدند.
والدین او با تعدادی از سربازان آمریکایی که در طول جنگ جهانی دوم در ولز خدمت می کردند، دوست شدند.
جوآن خودش یک بیوه بود و به عنوان یک پرستار سابق با استنلی دوست شد و شروع به مراقبت از او کرد.
او با عدالت و رحمت حکومت کرد و با مورها دوست شد نه اینکه با حضور خود بر آنها چیره شود.
He ruled with justice and mercy, befriending the Moors rather than seeking to overpower them with his presence.
حامی آن، یک حامی هنرهای محلی به نام کلارا بیتس، با نوجوان دوست شد و او را در خانه کالسکه اش نصب کرد.
Its sponsor, a local arts patron named Clara Bates, befriended the teenager and installed him in her carriage house.
روسا همیشه مشتاق دوستی با کارآموزان نبودند.
مدت کوتاهی پس از ورودم به مدرسه، با یک دختر بزرگتر دوست شدم.
با یک خانم مسن دوست شد.
دوستی با رئیس یا معلم خود توصیه نمی شود.
زمانی که در کالج بود، با دانشجوی جوانی از چین دوست شد.
befoe
قبل از
مسدود کردن
defriend
دوست
discourage
دلسرد کردن
dissuade
منصرف کردن
harm
صدمه
hinder
مانع شود
چشم پوشی
زخمی کردن
injure
بی توجهی
neglect
مانع
obstruct
رد کردن
اجتناب کنید
shun
کم محلی کردن
snub
متوقف کردن
خنثی کردن
thwart
بی دوست
unfriend
برداشتن
لغو دنبال کردن
unfollow
حذف کردن
exclude
محکوم کردن
condemn
مخالفت کنند
دشمنی ایالات متحده
antagonizeUS
antagoniseUK
antagoniseUK
مبارزه کردن
contend