axes

base info - اطلاعات اولیه

axes - تبرها

N/A - N/A

ˈæk.siːz

UK :

ˈæk.siːz

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [axes] در گوگل
description - توضیح
  • plural of axis


    جمع از محور

  • plural of axe


    جمع از تبر

example - مثال
synonyms - مترادف
  • chops


    ریز ریز کردن

  • fells


    می افتد

  • hews


    می کند

  • cuts down


    کاهش می دهد

  • chops down


    خرد می کند

  • hacks


    هک ها

  • lops


    lops

  • mows


    چمن زنی

  • cuts


    برش می دهد

  • splits


    تقسیم می کند

  • cleaves


    شکاف می دهد

  • hacks down


    هک کردن

  • chops up


    بریده بریده

  • slashes


    رند می کند

  • rends


    شکاف ها

  • slits


    برش ها

  • slices


    قطعه قطعه می کند

  • cuts into pieces


    قطع می کند

  • cuts up


    تاس

  • dices


    سیاهههای مربوط

  • logs


    برش به مکعب

  • cuta into cubes


    مکعبها

  • cubes


    پارگی می کند

  • lacerates


    مثله می کند

  • mutilates


    مانگل ها

  • mangles


    قصابها

  • butchers


    کنده کاری می کند

  • carves


    هش ها

  • hashes


    می کشد

  • slays


    فلیز

  • flays


antonyms - متضاد
  • shows


    نشان می دهد

  • broadcasts


    پخش می کند

  • airs


    هوا می گیرد

  • transmits


    انتقال می دهد

  • televises


    تلویزیون

  • beams


    تیرها

  • relays


    رله ها

  • disseminates


    منتشر می کند

  • distributes


    توزیع می کند

  • promulgates


    را اعلام می کند

  • publicisesUK


    عمومی بریتانیا

  • publicizesUS


    ایالات متحده را عمومی می کند

  • publishes


    گزارش ها

  • reports


    گسترش می یابد

  • spreads


    روی آنتن می گذارد

  • puts on the air


    پادکست ها

  • podcasts


لغت پیشنهادی

braving

لغت پیشنهادی

annul

لغت پیشنهادی

grown