aquaculture

base info - اطلاعات اولیه

aquaculture - آبزی پروری

noun - اسم

/ˈɑːkwəkʌltʃər/

UK :

/ˈækwəkʌltʃə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [aquaculture] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Aquaculture provides a fifth of EU fish production.


    آبزی پروری یک پنجم تولید ماهی اتحادیه اروپا را تامین می کند.

  • Farming finfish, shellfish and aquatic plants, known collectively as aquaculture, is one of the world's fastest-growing food sectors.


    پرورش ماهی باله، صدف و گیاهان آبزی که در مجموع به عنوان آبزی پروری شناخته می شوند، یکی از سریع ترین بخش های غذایی در جهان است.

synonyms - مترادف
  • tank farming


    کشاورزی تانک

  • hydroponics


    هیدروپونیک

  • tray agriculture


    سینی کشاورزی

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

texture

لغت پیشنهادی

unwavering

لغت پیشنهادی

yards