texture
texture - بافت
noun - اسم
UK :
US :
حسی که یک سطح یا ماده هنگام لمس آن احساس می کند، به خصوص اینکه چقدر صاف یا ناهموار است
روشی که نوع خاصی از غذا در دهان شما احساس می شود
the way the different parts of a piece of writing music art etc are combined in order to produce a final effect
نحوه ترکیب قسمت های مختلف یک قطعه نوشتاری، موسیقی، هنری و غیره به منظور ایجاد یک اثر نهایی
the quality of something that can be decided by touch; the degree to which something is rough or smooth or soft or hard
کیفیت چیزی که می توان با لمس آن تصمیم گرفت. درجه ای که چیزی زبر یا صاف، یا نرم یا سخت است
شخصیت یک قطعه نوشته یا موسیقی
the quality of something that can be known by touch or the degree to which something is rough or smooth or soft or hard
کیفیت چیزی که با لمس آن قابل تشخیص است یا میزان زبری یا صاف یا نرم یا سخت بودن چیزی
The texture of a work of art is the features of the surface of it which comes from the materials used to make it.
بافت یک اثر هنری، ویژگیهای سطح آن است که از مواد به کار رفته در ساخت آن ناشی میشود.
The texture of a piece of music is a feature of the way it sounds, based on how the different instruments mix their parts and the speed at which they play.
بافت یک قطعه موسیقی یکی از ویژگی های صدای آن است که بر اساس نحوه ترکیب سازهای مختلف قطعات خود و سرعت نواختن آنها است.
همه ما یاد می گیریم که طعم های خاص، بافت های خاصی را در غذاهایی که می خوریم دوست داشته باشیم.
آبجو دارای بافت کرمی است.
هدف افزودنی ها ایجاد پایداری، پراکندگی، بافت و حتی جریان است.
بافت دانه دانه فیلم
پنبه از نظر بافت درشت تر از ابریشم است.
It is raised three times rather than two and is actually light in texture because of the high proportion of bread flour.
به جای دو برابر، سه بار بلند می شود و در واقع به دلیل نسبت بالای آرد نان، بافت سبکی دارد.
بسته ها طوری فرموله شده اند که تا حد امکان تنوع بافت و طعم را داشته باشند.
بافتی صاف و ابریشمی
چوب روی میز یک بافت صاف دوست داشتنی داشت.
This mediumbodied red with soft texture and light tannins is a good pizza red at an attractive price.
این قرمز متوسط با بافت نرم و تانن های سبک، قرمز پیتزای خوبی با قیمتی جذاب است.
She could still feel from fingertip to elbow, the textures of cotton shirt silk tie and tweed jacket.
او هنوز میتوانست از نوک انگشت تا آرنج بافتهای پیراهن نخی، کراوات ابریشمی و کت توید را حس کند.
بازیگران سخت کار می کنند تا بافت بروکلین در دهه 30 را بازسازی کنند.
بافت نرم مخملی
او از رنگ ها و بافت های مختلف در دیوارکوب های خود استفاده می کند.
روش استفاده شده با بافت خاک و آب و هوا متفاوت خواهد بود.
این دو پنیر هم از نظر طعم و هم از نظر بافت بسیار متفاوت بودند.
بافت غنی سمفونی
یک قطعه موسیقی با بافت کرال متراکم
پارچه از نظر بافت خشن بود.
بافت شن و ماسه
او به بافت سطحی نقاشی هایش توجه زیادی می کند.
بافت بصری خیره کننده فیلم
لوبیا سفید یک بافت خامه ای فوق العاده به سوپ می دهد.
قهوه به خوبی متعادل است، با عمق طعم عالی و بافتی غنی و مخملی.
کیک اسفنجی بافت سبکی دارد.
بافت جویدنی قارچ پورتوبلو
a smooth/rough/coarse texture
یک بافت صاف / زبر / درشت
این پارچه مصنوعی دارای بافت ابریشم است.
نوشته دارای بافتی غنی است.
آویزهای دیواری به یک اتاق بافت می بخشد.
او در نقاشی های خود از رنگ ها و بافت های منحصر به فرد استفاده می کند.
سطح
weave
بافت
غلات
احساس کنید
تمام کردن
پارچه
شخصیت
consistency
ثبات
fiberUS
فیبر آمریکا
fibreUK
fibreUK
کیفیت
constitution
قانون اساسي
warp
پیچ و تاب
woof
ترکیب بندی
احساس
آرایش
ساختار
دست زدن به
تعادل
بودن
درشتی
coarseness
وضع
disposition
ذات
essence
ضروری بودن
essentiality
ظرافت
fineness
انعطاف پذیری
flexibility
فرم
مخلوط کردن
intermixture
ساختن
چرت زدن
nap