bemedaled

base info - اطلاعات اولیه

bemedaled - مدال شده

N/A - N/A

bɪˈmed.əld

UK :

bɪˈmed.əld

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bemedaled] در گوگل
description - توضیح
  • wearing one or more medals (= small metal disks given as a reward for a brave action or for winning a competition)


    پوشیدن یک یا چند مدال (= دیسک های فلزی کوچک که به عنوان پاداش برای یک اقدام شجاعانه یا برای برنده شدن در یک مسابقه داده می شود)

  • having won one or more medals


    داشتن یک یا چند مدال

example - مثال
  • the general's heavily bemedaled chest


    قفسه سینه ژنرال که به شدت گل و لای شده است

  • She is the most bemedaled female athlete in history.


    او با مدال ترین ورزشکار زن تاریخ است.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

disclosed

لغت پیشنهادی

congressional

لغت پیشنهادی

applaud