brownish

base info - اطلاعات اولیه

brownish - مایل به قهوه ای

adjective - صفت

/ˈbraʊnɪʃ/

UK :

/ˈbraʊnɪʃ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [brownish] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • You can't see in this light but my new coat is a sort of brownish colour.


    شما نمی توانید در این نور ببینید، اما کت جدید من نوعی رنگ قهوه ای است.

  • She has brownish-green eyes.


    او چشم های سبز مایل به قهوه ای دارد.

synonyms - مترادف

  • رنگ قهوه ای

  • brunette


    سبزه

  • hazel


    فندق

  • bay


    خلیج

  • umber


    عجب

  • beige


    رنگ بژ

  • buff


    گاومیش

  • chestnut


    حنایی

  • fawn


    چوب ماهون

  • mahogany


    قهوه ای

  • sepia


    برنزه

  • tan


    خرمایی

  • auburn


    بیسکویت

  • biscuit


    آجر


  • شکلات


  • قهوه


  • تاریک


  • موشی

  • mousy


    خاکشیر

  • sorrel


    قهوه ای رنگ

  • tawny


    تست شده

  • toasted


    بند انداختن

  • brindle


    مهار شده

  • brindled


    برنز

  • bronze


    سینا سوخته

  • burnt sienna


    شتر

  • camel


    کارامل

  • caramel


    دان

  • dun


    زنجبیل

  • ginger


    خاکی

  • khaki


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

misstated

لغت پیشنهادی

receptions

لغت پیشنهادی

bash