uncritically

base info - اطلاعات اولیه

uncritically - غیر انتقادی

adverb - قید

/ˌʌnˈkrɪtɪkli/

UK :

/ˌʌnˈkrɪtɪkli/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [uncritically] در گوگل
description - توضیح
  • in an uncritical way (= accepting something too easily)


    به روشی غیرانتقادی (= پذیرش خیلی آسان چیزی)

example - مثال
  • These official statistics should not be accepted uncritically.


    این آمارهای رسمی را نباید بدون انتقاد پذیرفت.

  • We do not think the claims should be accepted uncritically.


    ما فکر نمی کنیم که ادعاها را باید بدون انتقاد پذیرفت.

  • She admires the students, but not uncritically.


    او دانش آموزان را تحسین می کند، اما نه بی انتقاد.

synonyms - مترادف
  • indiscriminately


    بی رویه

  • aimlessly


    بی هدف

  • blindly


    کورکورانه

  • randomly


    به صورت تصادفی

  • unsystematically


    غیر سیستماتیک

  • at random


    هرج و مرج

  • chaotically


    به طور نامنظم

  • erratically


    به طور تصادفی

  • haphazardly


    به طرز غیرمنتظره ای

  • injudiciously


    غیر انتخابی

  • non-selectively


    بدون تبعیض

  • undiscriminatingly


    بدون روش

  • unmethodically


    وحشیانه

  • wildly


    خودسرانه

  • arbitrarily


    بدون توجه

  • carelessly


    به طور اتفاقی

  • casually


    به صورت توهین آمیز

  • desultorily


    دیوانه وار

  • frantically


    به طور غریزی

  • instinctively


    بی فکر

  • madly


    بدون فکر

  • mindlessly


    عمده فروشی

  • thoughtlessly


    گیج کننده

  • unthinkingly


    بی بند و باری

  • wholesale


    بیخود، بیهوده

  • confusedly


    غیر قابل تشخیص

  • promiscuously


    به صورت غیرانتخابی

  • purposelessly


  • undiscerningly


  • unselectively



antonyms - متضاد
  • critically


    انتقادی

  • perceptively


    ادراکی

  • shrewdly


    زیرکانه

  • astutely


    آگاهانه

  • awarely


    دنیوی

  • knowledgeably


    با تجربه

  • worldlily


    شهری

  • experiencedly


    بالغ

  • urbanely


    تبعیض آمیز

  • maturely


    به صورت بی قرار

  • discriminatingly


    به دقت

  • fussily


    به طور انتخابی

  • discerningly


    سختگیرانه

  • selectively


    به خوبی

  • fastidiously


    به صورت حاد

  • nicely


    دقیقا

  • acutely


    به شدت

  • exactingly


    عاقلانه

  • sharply


    مهم است

  • judiciously


    خوش طعم

  • importantly


    در نهایت

  • daintily


    با حساسیت

  • finically


    به طور جدی

  • sensitively


    با پشتکار

  • persnicketily


    با دانش

  • assiduously


    به طرز ماهرانه ای

  • eruditely


    با دقت

  • finickily


    با احتیاط

  • meticulously


  • prudently


  • scrupulously


لغت پیشنهادی

stove

لغت پیشنهادی

encyclopedias

لغت پیشنهادی

Russian