benevolently

base info - اطلاعات اولیه

benevolently - خیرخواهانه

adverb - قید

/bəˈnevələntli/

UK :

/bəˈnevələntli/

US :

family - خانواده

google image

description - توضیح

in a way that is kind or helpful

به نحوی که مهربان یا مفید باشد

example - مثال

smiling benevolently

لبخند مهربانانه
She smiled benevolently at me.

لبخند مهربانانه ای به من زد.
He tilted his head and looked benevolently down at me.

سرش را کج کرد و با مهربانی به من نگاه کرد.

synonyms - مترادف

antonyms - متضاد

rudely

بی ادبانه
disrespectfully

بی احترامی
harshly

به شدت
discourteously

تحقیرآمیز
contemptuously

با تحقیر
disdainfully

با اغماض
condescendingly

با وقاحت
insolently

به طرز ناشایست
indecently

غیر متمدنانه
uncivilly

بی احتیاط
imprudently

کوتاه
curtly

به طرز عجیبی
crassly

بی رحمانه
ungraciously

به طرز نامناسب
indecorously

خام
crudely

به ناحق
unjustly

تحریک آمیز
provocatively

درشت
coarsely

غیر انسانی
brazenly

جنگ طلبانه
inhumanly

ناجوانمردانه
belligerently

بی ملاحظه
cruelly

بی حوصله
uncouthly

به طرز مشمئز کننده ای
inconsiderately

شرورانه
boorishly

سرد
obnoxiously

به صورت مبتذل
viciously

بی عاطفه
coldly
vulgarly
heartlessly

لغت پیشنهادی

لغت پیشنهادی

لغت پیشنهادی