aeronaut

base info - اطلاعات اولیه

aeronaut - هوانورد

noun - اسم

/ˈerənɔːt/

UK :

/ˈeərənɔːt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [aeronaut] در گوگل
description - توضیح
  • someone who travels in a flying vehicle such as a hot-air balloon or airship


    کسی که با وسیله نقلیه پرنده مانند بالون هوای گرم یا کشتی هوایی سفر می کند

example - مثال
  • This was the first time an aeronaut had crossed the Pacific Ocean alone in an air balloon.


    این اولین باری بود که یک هوانورد به تنهایی با بالون هوایی از اقیانوس آرام عبور کرد.

synonyms - مترادف
  • aviator


    هوانورد

  • flyer


    بروشور


  • خلبان

  • airman


    زن هوایی

  • airwoman


    مرد پرنده

  • birdman


    آگهی روی کاغذ کوچک

  • flier


    آس

  • ace


    خدمه هواپیما

  • aircrew


    هوانوردی

  • airperson


    طوفان انبار

  • aviatrix


    کمک خلبان

  • barnstormer


    عقاب

  • copilot


    داغ

  • eagle


    جوک

  • hotshot


    جوکی

  • jock


    ناوبر

  • jockey


    پاهای پرنده

  • navigator


    پرواز پسر

  • bird legs


    بال مرد


  • فرد هوا

  • wingman


    جت

  • co-pilot


    کاپیتان


  • فرمانده

  • jet


    هوایی


  • افسر اول

  • skipper


    افسر دوم


  • aerialist




  • aviatress


antonyms - متضاد
  • autopilot


    خلبان خودکار

  • automatic pilot


    خلبان اتوماتیک

  • robot pilot


    ربات خلبان

  • Gyropilot


    جایروپیلوت

لغت پیشنهادی

sussex

لغت پیشنهادی

brooded

لغت پیشنهادی

aspects