bankrolled

base info - اطلاعات اولیه

bankrolled - سرمایه گذاری شده است

N/A - N/A

ˈbæŋk.roʊl

UK :

ˈbæŋk.rəʊl

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bankrolled] در گوگل
description - توضیح
  • past simple and past participle of bankroll


    ماضی ساده و ماضی از سرمایه گذاری

  • to support a person or activity financially


    برای حمایت مالی از یک فرد یا فعالیت

example - مثال

  • یک پروژه مشترک که توسط آژانس فضایی ایالات متحده تامین مالی شده است

synonyms - مترادف
  • helped


    کمک کرد

  • backed


    حمایت کرد

  • financed


    تامین مالی شده است

  • promoted


    ارتقاء یافت

  • sponsored


    حمایت شده است

  • contributed to


    فرستاده شد

  • forwarded


    منافع

  • furthered the interests of


    رونق داد

  • gave a boost to


    کمک مالی به

  • gave a donation to


    پول داد به

  • gave backing to


    سرمایه گذاری کرد

  • gave money to


    درها را باز کرد

  • invested in


    تحریم شده است

  • opened doors


    یارانه ای در بریتانیا

  • sanctioned


    یارانه ای آمریکا

  • subsidisedUK


    پیشرفته

  • subsidizedUS


    تایید شده است


  • وقف شده

  • contributed


    مورد علاقه انگلستان

  • endorsed


    داد

  • endowed


    تکیه گاه

  • favouredUK


    همکاری کرد

  • gave


    توصیه کرد

  • buttressed


    عقب نشینی کرد

  • cooperated


    نجات داده شد

  • advised


    قهرمان شد

  • backstopped


    مورد علاقه ایالات متحده

  • bailed out


    تایید شده

  • championed


  • favoredUS


  • indorsed


antonyms - متضاد
  • bankrupted


    ورشکست شده

  • bamboozled


    بامزه شده

  • embezzled


    اختلاس کرد

  • blackballed


    گلوله سیاه شده

  • ensnared


    به دام افتاد

  • entangled


    گرفتار

  • entrammeled


    گرفتار شده

  • entrammelled


لغت پیشنهادی

majority

لغت پیشنهادی

terroristic

لغت پیشنهادی

conflicts