bronco

base info - اطلاعات اولیه

bronco - برونک

noun - اسم

/ˈbrɑːŋkəʊ/

UK :

/ˈbrɒŋkəʊ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bronco] در گوگل
description - توضیح

  • یک اسب وحشی از غرب ایالات متحده


  • اسب وحشی غرب آمریکا

  • It is like riding a bucking bronco.


    این مانند سوار شدن بر یک برونکو است.

  • Mow alfalfa and bundle it in bales, shear sheep, bust broncos.


    یونجه را قیچی کنید و آن را در عدل ها، گوسفندان بریدن، برنکوهای سینه بسته بندی کنید.

example - مثال
  • a bucking bronco in the rodeo


    یک برونکوی کوبنده در رودئو

synonyms - مترادف
  • bronc


    برونک

  • broncho


    برونش

antonyms - متضاد
  • colt (young male horse)


    کلت (اسب نر جوان)

  • filly (young female horse)


    فیلی (اسب ماده جوان)

  • foal (young horse)


    کره اسب (اسب جوان)

  • mare (female horse)


    مادیان (اسب ماده)

  • field mouse (hung like a)


    موش صحرایی (مانند آویزان)

لغت پیشنهادی

paste

لغت پیشنهادی

yielding

لغت پیشنهادی

fury