word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
I had bought a little brumby from a man we met on the Plains. an excellent pony. and most handy in winding his way through the scrub.
من از مردی که در دشت با هم آشنا شدیم، یک برامبی کوچک خریده بودم. یک پونی عالی و در پیچیدن راه خود از طریق اسکراب بسیار مفید است.
-
These are known as brumbies. and are generally shot by the stock farmer. as they are of deteriorated quality. and by enticing away his mares spoil his more carefully selected breeds.
اینها به نام برامبی شناخته می شوند. و عموماً توسط دامدار شلیک می شوند. زیرا کیفیت آنها افت می کند. و با فریب دادن مادیانهایش، نژادهایی را که با دقت بیشتری انتخاب کردهاند، از بین میبرند.
synonyms - مترادف
-
horses
اسب ها
-
steeds
اسب ها
-
mares
مادیان ها
-
stallions
اسب نریان
-
mounts
سوار می شود
-
colts
کلت ها
-
fillies
فیلی ها
-
geldings
ژل زدن ها
-
nags
ناله
-
ponies
پونی ها
-
equines
اسب ها
-
yearlings
یک ساله ها
-
broncos
برونکوس ها
-
carthorses
اسب های چرخ دار
-
chargers
شارژرها