regimented

base info - اطلاعات اولیه

regimented - دسته بندی شده

adjective - صفت

/ˈredʒɪmentɪd/

UK :

/ˈredʒɪmentɪd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regimented] در گوگل
description - توضیح
  • too organized and controlled


    بیش از حد سازمان یافته و کنترل شده

  • extremely controlled


    فوق العاده کنترل شده

example - مثال
  • The school imposes a very regimented lifestyle on its students.


    مدرسه سبک زندگی بسیار منظمی را به دانش آموزان خود تحمیل می کند.

  • regimented lines of trees


    خطوط دسته بندی شده از درختان

  • a regimented school/society/lifestyle


    مدرسه/جامعه/سبک زندگی دسته بندی شده

  • They lead a very regimented life.


    آنها زندگی بسیار منظمی دارند.

  • He hated the regimentation of boarding school.


    او از هنگ مدرسه شبانه روزی متنفر بود.

synonyms - مترادف
  • controlled


    کنترل می شود

  • disciplined


    منضبط

  • ordered


    سفارش داده شده

  • organisedUK


    سازمان یافته انگلستان

  • organizedUS


    سازمان یافته ایالات متحده

  • strict


    سخت گیرانه

  • orderly


    منظم

  • systematic


    نظام


  • لباس فرم


  • زوج

  • neat


    مرتب

  • tidy


    بدون تغییر

  • unchanging


    بی تنوع

  • unvaried


    غیر متغیر

  • unvarying


    کدر

  • dull


    یکنواخت

  • monotonous


    تنظیم شده است

  • regulated


    به شدت تنظیم شده است

  • strictly regulated


    سیستماتیک انگلستان

  • systematisedUK


    سیستماتیک ایالات متحده

  • systematizedUS


    ناشکسته

  • unbroken


    محصور


  • به خوبی مرتب شده است

  • restricted


    به خوبی سازماندهی شده است

  • well-ordered


    از نزدیک کنترل می شود

  • well-organized


    به شدت کنترل می شود

  • closely controlled


    روی افسار محکم

  • strictly controlled


    کارآمد

  • on a tight rein


    تاثير گذار



antonyms - متضاد

  • رایگان

  • varied


    متنوع

  • undisciplined


    بی انضباط

لغت پیشنهادی

swayed

لغت پیشنهادی

crunch

لغت پیشنهادی

i.e.