attenuating

base info - اطلاعات اولیه

attenuating - تضعیف کننده

N/A - N/A

əˈten.ju.eɪ.t̬ɪŋ

UK :

əˈten.ju.eɪ.tɪŋ

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [attenuating] در گوگل
description - توضیح
  • causing something to become less or weaker


    باعث می شود چیزی کمتر یا ضعیف شود

example - مثال
  • The substance was found to have an attenuating effect on nicotine withdrawal.


    مشخص شد که این ماده اثر کاهش‌دهنده‌ای بر ترک نیکوتین دارد.

synonyms - مترادف
  • on the wane


    در حال زوال

  • contracting


    قرارداد

  • declining


    رو به کاهش است

  • decreasing


    در حال کاهش

  • diminishing


    کاهش می یابد

  • dwindling


    کوچک شدن

  • shrinking


    کم نور شدن

  • dimming


    افتادگی

  • drooping


    فروکش کردن

  • ebbing


    محو شدن

  • fading away


    غش در حال رشد

  • growing faint


    در حال نزول


  • غرق شدن

  • sinking


    سست شدن

  • slackening


    فروکش می کند

  • subsiding


    دم کردن

  • tailing off


    باریک شدن

  • tapering off


    حل شدن

  • abating


    شکست خوردن

  • dissolving


    سقوط

  • failing


    کاهش

  • falling off


    خارج شدن

  • lessening


    واپس نشینی، پسروی

  • petering out


    در حال پیچیدن

  • receding


    آتروفی شدن

  • winding down


    رو به وخامت است

  • atrophying


    پرچم گذاری

  • deteriorating


    راه دادن

  • flagging


    در حال بهبودی

  • giving way


  • in remission


antonyms - متضاد

  • در حال رشد


  • افزایش می یابد

  • amplifying


    تقویت کننده

  • assisting


    کمک کردن

  • enlarging


    بزرگ شدن

  • enabling


    را قادر می سازد

  • expanding


    در حال گسترش

  • strengthening


    تقویت کردن

  • helping


    کمک

  • intensifying


    تشدید کننده

  • aiding


    کشش

  • stretching


  • extending


لغت پیشنهادی

copy

لغت پیشنهادی

connection

لغت پیشنهادی

reporting