balefully

base info - اطلاعات اولیه

balefully - به شدت

adverb - قید

/ˈbeɪlfəli/

UK :

/ˈbeɪlfəli/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [balefully] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The bird glared balefully at us.


    پرنده با عصبانیت به ما خیره شد.

  • She glared balefully at me.


    با عصبانیت به من خیره شد.

  • He shook his head and stared balefully out across the room.


    سرش را تکان داد و با حیرت به اتاق خیره شد.

synonyms - مترادف
  • ominously


    به طرز شومی

  • grimly


    به شدت

  • menacingly


    به طرز تهدیدآمیزی

  • threateningly


    به صورت تهدیدآمیز

  • darkly


    تاریک

  • forbiddingly


    منع

  • sinisterly


    شوم

  • direly


    به طرز ناخوشایندی

  • inauspiciously


    به طرز وحشتناکی

  • direfully


    پیشاپیش

  • forebodingly


    به طرز عجیبی

  • portentously


    نابود کننده

  • doomily


    به طور ناخوشایند

  • unpropitiously


    به طور نامطلوب انگلستان

  • unfavourablyUK


    به طور نامطلوب ایالات متحده

  • unfavorablyUS


    به صورت جزئی

  • minatorily


    نگران کننده

  • alarmingly


    غم انگیز

  • gloomily


    بدشانسی

  • unluckily


    ترسناک

  • frighteningly


    به طرز ترسناکی

  • scarily


    بدون قول

  • intimidatingly


    بدبختانه

  • unpromisingly


    منفی

  • dreadfully


  • terrifyingly


  • ill-fatedly


  • adversely


  • banefully


  • fearsomely


  • horribly


antonyms - متضاد
  • benevolently


    خیرخواهانه

  • benignly


    خوش خیم

  • friendlily


    دوستانه

  • harmlessly


    بی ضرر

  • innocently


    بی گناه

  • innocuously


    غیر توهین آمیز

  • inoffensively


    بدون خطر

  • safely


    سودمند

  • beneficially


    سالم

  • healthily


    به طور صمیمانه

  • salubriously


    به نفع

  • advantageously


    به خوبی

  • auspiciously


    مطلوب ایالات متحده

  • favorablyUS


    مطلوب انگلستان

  • favourablyUK


    خوب

  • goodly


    امیدوار کننده

  • promisingly


    بدون اعتراض

  • unobjectionably


    رام

  • tamely


    به صورت ملایم

  • mildly


    سفید

  • whitely


    صلح آمیز

  • peaceably


    بی مزه

  • blandly


    به صورت خنثی

  • neutrally


    غیر قابل استثنا

  • unexceptionably


    به آرامی


  • به صورت مسالمت آمیز

  • peacefully


    فروتنانه

  • humbly


    بدون مزاحمت

  • unobtrusively


    غیر قابل توجه

  • unremarkably


لغت پیشنهادی

alteration

لغت پیشنهادی

coverage

لغت پیشنهادی

monopolist