brisket

base info - اطلاعات اولیه

brisket - پستان

noun - اسم

/ˈbrɪskɪt/

UK :

/ˈbrɪskɪt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [brisket] در گوگل
description - توضیح

  • گوشت از سینه حیوان، به ویژه گاو


  • گوشت از سینه گاو

  • The remaining wholesale cuts provide hamburger, stew meat short ribs, flank steak, and brisket of beef.


    قطعات عمده فروشی باقیمانده همبرگر، گوشت خورش، دنده های کوتاه، استیک کناری و گوشت گاو را ارائه می دهند.

  • Meat cuts used include pork shoulders; beef chuck, brisket, and flank; and trimmings of all kinds.


    برش های گوشتی مورد استفاده شامل شانه های گوشت خوک است. گوشت گاو چاک، سینه و پهلو؛ و زیورآلات از هر نوع.

example - مثال
synonyms - مترادف

  • پستان

  • bosom


    سینه

  • bust


    نیم تنه

  • bosoms


    سینه ها


  • قفسه سینه

  • mamma


    مامان

  • bazookas


    بازوکا

  • boobies


    بوبی ها

  • boobs


    حباب ها

  • bubbies


    کره های زمین

  • globes


    جوبی ها

  • jubblies


    کوبنده ها

  • knockers


    خربزه

  • melons


    گوی ها

  • orbs


    باپس

  • baps


    بازوم ها

  • bazooms


    بریستول

  • boob


    کاسابا

  • bristols


    چارلیز

  • casabas


    چیچی ها

  • charlies


    کوزه

  • chichis


    کوزه ها

  • jug


    نورکس

  • jugs


    دختر

  • norks


    جوانان

  • tit


    دختران

  • tits


    انفجاری

  • titties


    قوطی ها

  • booby


  • bristol


  • cans


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

superiority

لغت پیشنهادی

compensated

لغت پیشنهادی

protesting