superiority

base info - اطلاعات اولیه

superiority - برتری

noun - اسم

/suːˌpɪriˈɔːrəti/

UK :

/suːˌpɪəriˈɒrəti/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [superiority] در گوگل
description - توضیح

  • کیفیت بهتر، ماهرتر، قدرتمندتر و غیره نسبت به افراد یا چیزهای دیگر

  • an attitude that shows you think you are better than other peopleused to show disapproval


    نگرشی که نشان می دهد شما فکر می کنید بهتر از دیگران هستید - برای نشان دادن عدم تایید استفاده می شود


  • این واقعیت که یک شخص یا چیز بهتر، قوی تر و غیره از دیگری است

  • an unpleasant way of behaving that a person has when they think they are better than other people


    یک رفتار ناخوشایند که یک فرد زمانی که فکر می کند بهتر از دیگران است، دارد


  • وضعیت داشتن رتبه یا موقعیت اجتماعی بالاتر از دیگران


  • کیفیت بهتر از حد متوسط ​​یا بهتر از سایر هم نوعان

  • The symbols had a tinge of feminine superiority, an aura of vast power that was taken for granted.


    نمادها رنگی از برتری زنانه داشتند، هاله ای از قدرت گسترده که بدیهی تلقی می شد.

  • In other words, Schott gives smart folks the air of superiority they paid all that college tuition to obtain.


    به عبارت دیگر، شات به افراد باهوش حال و هوای برتری می دهد که برای دریافت آن تمام شهریه دانشگاه را پرداخت کردند.

  • Machismo is an exaggerated cult of virility which expresses itself in male assertions of superiority over females, and competition between men.


    Machismo یک فرقه اغراق آمیز از مردانگی است که خود را در اظهارات مردانه مبنی بر برتری بر زنان و رقابت بین مردان نشان می دهد.

  • The feeling of inferiority is defensively turned into a feeling of superiority.


    احساس حقارت در حالت دفاعی به احساس برتری تبدیل می شود.

  • Thirdly in the eyes of the regime victory demonstrates the superiority of Marxist ethics over the bourgeois variety.


    ثالثاً در چشم رژیم، پیروزی نشان دهنده برتری اخلاق مارکسیستی بر انواع بورژوایی است.

  • It dramatized the superiority of ironclad warships over wooden ones.


    این برتری کشتی های جنگی آهنی را نسبت به کشتی های چوبی به نمایش گذاشت.

  • The superiority of the Macintosh system would win converts.


    برتری سیستم مکینتاش باعث جلب توجه افراد می شود.

example - مثال
  • the superiority of this operating system


    برتری این سیستم عامل

  • to have naval/air superiority (= more ships/planes than the enemy)


    داشتن برتری دریایی/هوایی (= کشتی/هواپیما بیشتر از دشمن)

  • We should make use of our superiority in numbers.


    ما باید از برتری خود در تعداد استفاده کنیم.

  • the company's clear technological superiority over its rivals


    برتری آشکار تکنولوژیکی این شرکت نسبت به رقبای خود

  • He spoke with an air of superiority.


    با هوای برتری صحبت می کرد.

  • For a long time France enjoyed overwhelming superiority in this field.


    فرانسه برای مدت طولانی در این زمینه از برتری چشمگیری برخوردار بود.

  • The use of the words ‘modern’ and ‘old’ is not meant to imply the superiority of one over the other.


    استفاده از کلمات مدرن و قدیمی به معنای برتری یکی بر دیگری نیست.

  • Their team has had to acknowledge Australia's superiority in recent years.


    تیم آنها باید برتری استرالیا را در سال های اخیر اعتراف کند.

  • Driving the Jaguar gave him a feeling of effortless superiority.


    رانندگی با جگوار به او احساس برتری بدون زحمت می داد.

  • There was a look of smug superiority on her face.


    در چهره‌اش یک برتری از خود راضی بود.

  • The Australian team soon demonstrated their superiority over the opposition.


    تیم استرالیا خیلی زود برتری خود را نسبت به حریف نشان داد.

  • Her sense of superiority makes her very unpopular.


    حس برتری او باعث می شود که او بسیار محبوب نباشد.

  • Advertisements are designed to show the superiority of one product over its competitors.


    تبلیغات برای نشان دادن برتری یک محصول نسبت به رقبا طراحی شده است.

synonyms - مترادف
  • supremacy


    برتری

  • dominance


    تسلط

  • ascendancy


    غلبه

  • predominance


    مزیت - فایده - سود - منفعت


  • حاشیه، غیرمتمرکز

  • primacy


    رهبری


  • تعالی


  • برجستگی

  • transcendence


    قدرت

  • eminence


    تقدم

  • preeminence


    لیاقت

  • preponderance


    اشرافیت

  • vantage


    دست بالا


  • دست شلاق


  • کیفیت بهتر

  • paramountcy


    کنترل

  • precedence


    سلطه

  • preponderancy


    تاب خوردن

  • prepotency


  • primeness


  • meliority


  • nobility


  • predomination


  • pre-eminence



  • whip hand





  • dominion


  • sway


antonyms - متضاد
  • inferiority


    حقارت

  • disadvantage


    عیب

  • imperfection


    نقص

  • impotence


    ناتوانی جنسی

  • incapacity


    ناتوانی

  • subservience


    اطاعت

  • weakness


    ضعف

  • yielding


    تسلیم شدن

  • surrender


    تابعیت

  • subordination


    ارسال

  • powerlessness


    ناکارآمدی

  • submission


    انقیاد

  • impotency


    فروتنی

  • inefficiency


    نوکری

  • subjugation


    عجز

  • modesty


    دموکراسی

  • servility


    ذیل

  • subjection


    خارج از

  • inability





لغت پیشنهادی

andouillette

لغت پیشنهادی

vaunted

لغت پیشنهادی

immigrant