drying

base info - اطلاعات اولیه

drying - خشك كردن

N/A - N/A

draɪ

UK :

draɪ

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [drying] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Will this paint dry by tomorrow?


    این رنگ تا فردا خشک میشه؟


  • لباس ها را آویزان کنید تا خشک شوند.

  • The fruit is dried in the sun.


    میوه در آفتاب خشک می شود.

synonyms - مترادف
  • preservation


    حفظ

  • conserving


    حفظ کردن

  • curing


    پخت

  • smoking


    سیگار کشیدن

  • pickling


    اسید شویی

  • candying


    آب نبات

  • dehydration


    کم آبی بدن

  • desiccation


    خشک شدن

  • kippering


    کیپر زدن

  • marinating


    ترشی کردن

  • salting


    نمک زدن

  • sousing


    سوزاندن

  • corning


    کورنینگ

  • embalming


    مومیایی کردن

  • jellying


    ژله سازی

  • mummification


    خشکی

  • dryness


    shrivellingUK

  • shrivellingUK


    پژمرده شدن

  • withering


    چروک شدن ایالات متحده

  • shrivelingUS


antonyms - متضاد
  • wetting


    خیس کردن

  • dampening


    مرطوب کننده

  • soaking


    خیساندن

  • damping


    میرایی

  • rinsing


    شستشو

  • saturating


    اشباع کننده

  • sousing


    سوزاندن

  • steeping


    شیب دار

  • dousing


    دوز زدن

  • dowsing


    دوز

  • drenching


    آبیاری

  • sopping


    غرقابی

  • washing


    حمام کردن

  • watering


    قاطی کردن

  • waterlogging


    غوطه ور شدن

  • bathing


    مرطوب کردن

  • bedraggling


    پاشیدن

  • imbuing


    سمپاشی

  • moistening


    غرق شدن

  • soddening


    شیلنگ

  • splashing


  • spraying


  • drowning


  • hosing


لغت پیشنهادی

inhibiting

لغت پیشنهادی

confrontational

لغت پیشنهادی

deforestation