apical

base info - اطلاعات اولیه

apical - آپیکال

N/A - N/A

ˈeɪ.pɪ.kəl

UK :

ˈeɪ.pɪ.kəl

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [apical] در گوگل
description - توضیح

  • در بالاترین نقطه یا بالای یک شکل یا شی

  • related to the pointed end of an organ


    مربوط به انتهای نوک تیز یک اندام است

example - مثال
  • At the tip of the stalk is a single large apical bud.


    در نوک ساقه یک جوانه منفرد، بزرگ و رأسی قرار دارد.

  • an apical angle of 120°


    زاویه آپیکال 120 درجه

  • The diagnosis was apical carcinoma - a non-small-cell cancer in the left lung apex.


    تشخیص سرطان آپیکال - یک سرطان سلول غیر کوچک در راس ریه چپ بود.

synonyms - مترادف
  • lancinating


    لانسینینگ

  • honed


    تیز شده

  • edged


    لبه دار

  • jagged


    ناهموار

  • pointed


    خاطر نشان

  • keen


    تیز

  • cuspidate


    کاسپیدیت

  • peaked


    اوج گرفت

  • sharpened


    پف کرده

  • whetted


    حاد

  • acute


    دندانه دار

  • serrated


    جوشاندن

  • acuate


    تیز کردن

  • aciculate


    تیزبین

  • acuminate


    خاردار

  • acuminous


    بریری

  • barbed


    cuspate

  • briery


    خوب

  • cuspate


    شاخ دار


  • سوزن مانند

  • horned


    سوراخ کردن

  • needlelike


    میخ دار

  • piercing


    بدون کرک

  • spiked


    نوک خورده

  • unblunted


    نوک تیز

  • tipped


    چاقو مانند

  • pointy


    جویدن

  • knifelike


  • pronged


  • gnawing


  • prickly


antonyms - متضاد

  • خیلی بد و ناخوشایند

  • dreadful


    وحشتناک

  • horrible


    ناگوار


لغت پیشنهادی

beneficiary

لغت پیشنهادی

add

لغت پیشنهادی

litter