assayed
base info - اطلاعات اولیه
assayed - مورد سنجش قرار گرفت
N/A - N/A
əˈseɪ
UK :
əˈseɪ
US :
family - خانواده
google image
example
-
مثال
synonyms
-
مترادف
analyzedUS
تجزیه و تحلیل US
analysedUK
تجزیه و تحلیل انگلستان
evaluated
ارزیابی شد
examined
مورد بررسی قرار گرفت
assessed
دارای رتبه
investigated
تخمین زده
rated
مورد بازرسی قرار گرفت
estimated
کاوش شده
inspected
آناتومی شده
probed
ساختارشکنی کرد
anatomized
تشریح شد
appraised
کاسه چشم
deconstructed
ارزش
dissected
اندازه گیری شده
eyeballed
تست شده
valued
وزن کرد
measured
ثابت
tested
ثابت كردن
weighed
ثابت شده است
proved
بررسی دقیق انگلستان
ایالات متحده را مورد بررسی قرار داد
proven
اره
scrutinisedUK
مشاهده گردید
scrutinizedUS
به اندازه
saw
مطالعه کرد
seen
ارزش گذاری شده است
sized up
بررسی شد
studied
میخکوب شده
valuated
checked
pegged
antonyms
-
متضاد
ignored
نادیده گرفته شده است
neglected
غفلت