took

base info - اطلاعات اولیه

took - گرفت

verb - فعل

/tʊk/

UK :

/tʊk/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [took] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
  • acquired


    به دست آورد

  • got


    بدست آورد

  • attained


    به دست آمده

  • obtained


    تهیه شده است

  • procured


    امن شده است

  • secured


    بسته بندی شده

  • bagged


    فرود آمد

  • gained


    بریده شد

  • landed


    را در اختیار گرفت

  • snapped up


    به دست یک نفر رسید

  • took possession of


    انگشت گذاشت

  • got into one's hands


    دست به دست شد

  • got one's fingers on


    دستکش به تن کردم

  • got one's hands on


    گذاشت از

  • got one's mitts on


    دست گذاشت

  • laid hold of


    جمع شد

  • laid one's hands on


    کشیده شده در

  • gathered up


    پیش بینی شده

  • hauled in


    به داخل کشیده شد

  • prehended


  • pulled in


antonyms - متضاد
  • gave


    داد

  • handed


    دست داد

  • offered


    ارایه شده

  • presented


    ارائه شده است

  • provided


    عرضه شده است

  • supplied


    تحویل داده شده

  • delivered


    داده شده است

  • imparted


    فراهم شده است

  • proffered


    توزیع شده است

  • provisioned


    گذشت

  • dispensed


    خدمت کرده است

  • passed


    منتقل شده

  • served


    تسلیم شد

  • transferred


    سال

  • yielded


    مبله شده

  • yold


    تحویل داده شد

  • furnished


    مورچه

  • handed over


    سرفه کرد

  • anted up


    چنگال شده است

  • coughed up


    مبله شده با

  • forked out


    با استعداد

  • furnished with


    گذاشته شد


  • چیدمان

  • laid out


    بگذار کسی داشته باشد


  • تسویه حساب کرد


  • ارائه شده با

  • ponied up


    قرار دادن

  • presented with


    پوست اندازی کرد

  • provided with



  • shelled out


لغت پیشنهادی

replies

لغت پیشنهادی

black

لغت پیشنهادی

linden