associating

base info - اطلاعات اولیه

associating - تداعی کردن

N/A - N/A

əˈsoʊ.ʃi.eɪt

UK :

əˈsəʊ.si.eɪt

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [associating] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
  • fraternisingUK


    fraternisingUK

  • fraternizingUS


    برادری کردن ایالات متحده

  • hobnobbing


    سرگرمی

  • mingling


    اختلاط

  • socialisingUK


    socialisingUK

  • socializingUS


    اجتماعی شدن ایالات متحده

  • consorting


    همسریابی

  • mixing


    مخلوط کردن

  • hanging


    حلق آویز کردن

  • accompanying


    مشایعت

  • hanging out


    پاتوق کردن

  • befriending


    دوست شدن

  • chumming


    خندیدن

  • consociating


    معاشرت کردن


  • در حال اجرا

  • travellingUK


    مسافرت انگلستان

  • travelingUS


    مسافرت ایالات متحده

  • amalgamating


    ادغام شدن

  • assorting


    دسته بندی

  • companying


    شرکت

  • frequenting


    مکرر

  • pooling


    ادغام

  • sorting


    مرتب سازی

  • getting together


    دور هم جمع شدن

  • going around


    گشت زدن

  • hanging about


    حلق آویز شدن

  • hanging around


    گرد آویزان

  • hanging round


    داشتن معاملات

  • having dealings


    شرکت نگه داشتن

  • keeping company


    گیج شدن

  • messing around


antonyms - متضاد
  • uninvolving


    غیر درگیر

  • withdrawing


    عقب نشینی

  • divorcing


    طلاق دادن

  • disuniting


    متلاشی کردن

  • dissociating


    تفکیک کردن

  • disassociating


    تفکیک کننده

  • disconnecting


    قطع کردن

  • separating


    جدا کردن

  • severing


    منزوی کردن

  • isolating


    بیگانگی

  • alienating


    فاصله گرفتن

  • distancing


لغت پیشنهادی

reserving

لغت پیشنهادی

unexpired

لغت پیشنهادی

shake