associating
associating - تداعی کردن
N/A - N/A
UK :
US :
fraternisingUK
fraternisingUK
fraternizingUS
برادری کردن ایالات متحده
hobnobbing
سرگرمی
mingling
اختلاط
socialisingUK
socialisingUK
socializingUS
اجتماعی شدن ایالات متحده
consorting
همسریابی
mixing
مخلوط کردن
hanging
حلق آویز کردن
accompanying
مشایعت
hanging out
پاتوق کردن
befriending
دوست شدن
chumming
خندیدن
consociating
معاشرت کردن
در حال اجرا
travellingUK
مسافرت انگلستان
travelingUS
مسافرت ایالات متحده
amalgamating
ادغام شدن
assorting
دسته بندی
companying
شرکت
frequenting
مکرر
pooling
ادغام
sorting
مرتب سازی
getting together
دور هم جمع شدن
going around
گشت زدن
hanging about
حلق آویز شدن
hanging around
گرد آویزان
hanging round
داشتن معاملات
having dealings
شرکت نگه داشتن
keeping company
گیج شدن
messing around
uninvolving
غیر درگیر
withdrawing
عقب نشینی
divorcing
طلاق دادن
disuniting
متلاشی کردن
dissociating
تفکیک کردن
disassociating
تفکیک کننده
disconnecting
قطع کردن
separating
جدا کردن
severing
منزوی کردن
isolating
بیگانگی
alienating
فاصله گرفتن
distancing