allusive

base info - اطلاعات اولیه

allusive - کنایه ای

adjective - صفت

/əˈluːsɪv/

UK :

/əˈluːsɪv/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [allusive] در گوگل
description - توضیح
  • containing a lot of allusions


    حاوی کنایات فراوان

example - مثال
  • an allusive style of writing


    سبک کنایه ای از نوشتن

  • Her music is witty, ironic, and allusive.


    موسیقی او شوخ، کنایه آمیز و کنایه آمیز است.

synonyms - مترادف
  • indicative


    نشان دهنده

  • oblique


    مورب

  • referential


    ارجاعی

  • suggestive


    پیشنهادی

  • connotative


    مفهومی

  • evocative


    خاطره انگیز

  • implied


    ضمنی

  • impressionistic


    امپرسیونیستی

  • indirect


    غیر مستقیم

  • inferred


    استنباط کرد

  • remindful


    یادآور

  • symbolic


    نمادین

  • redolent


    سرگردان

  • expressive


    رسا

  • demonstrative


    نمایشی

  • revealing


    آشکار شدن


  • نماینده

  • denotative


    تفکیکی

  • evocatory


    تداعی کننده

  • telltale


    گویای

  • reminiscent


    مشخصه


  • علامت دار

  • symptomatic


    قابل توجه


  • معنی دار

  • meaningful


    شیوا

  • eloquent


    گفتن

  • telling


    معنی


  • حامله


  • وحیانی

  • emblematic


  • revelatory


antonyms - متضاد

  • مستقیم

  • explicit


    صریح

  • stated


    اظهار داشت

  • spoken


    صحبت کرد

  • expressed


    بیان


  • صدا کرد

  • voiced


    املا شده

  • spelled-out


    کلامی

  • verbal


    توضیح داد

  • explicated


    باز کن


لغت پیشنهادی

barrel

لغت پیشنهادی

almanac

لغت پیشنهادی

inquiry