aeronautical

base info - اطلاعات اولیه

aeronautical - هوانوردی

adjective - صفت

/ˌerəˈnɔːtɪkl/

UK :

/ˌeərəˈnɔːtɪkl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [aeronautical] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • an aeronautical engineer


    یک مهندس هوانوردی

  • aeronautical engineering/science


    مهندسی هوانوردی / علوم

  • Aeronautical charts are not available to view online but you can buy them.


    نمودارهای هوانوردی برای مشاهده آنلاین در دسترس نیستند اما می توانید آنها را خریداری کنید.

synonyms - مترادف
  • aerospace


    هوافضا

  • flying


    پرواز کردن


  • هواپیما


  • پرواز

  • aerospatial


    هوافضایی

antonyms - متضاد

  • آهسته. تدریجی


  • زمین

  • grounded


    استوار

  • terrestrial


    زمینی

لغت پیشنهادی

frame

لغت پیشنهادی

amuse

لغت پیشنهادی

indy