amiably
amiably - دوستانه
adverb - قید
UK :
US :
‘That's fine,’ he replied amiably.
او دوستانه پاسخ داد: خیلی خوب است.
آنها دیشب کاملاً دوستانه با تلفن صحبت می کردند، بنابراین من فکر کردم همه چیز خوب است.
چهار فرزندش وقتی دیدند او در حال عکس گرفتن است، ژست گرفتند و لبخند دوستانه ای زدند.
politely
مودبانه
considerately
با ملاحظه
graciously
با مهربانی
courteously
محبت آمیز
kindly
با احترام
respectfully
صمیمانه
cordially
دوست داشتنی
affably
موافق
agreeably
مدنی
civilly
دلسوزانه
compassionately
با دقت
attentively
به آرامی
به صورت اجتماعی
sociably
از روی مشتاقانه
kindheartedly
شجاعانه
solicitously
با ظرافت
gallantly
با درایت
gracefully
خوش خیم
tactfully
شهری
benignantly
دوستانه
urbanely
به طور ارجمند
amicably
متفکرانه
genially
خوش اخلاق
thoughtfully
به طور هماهنگ
good-naturedly
شایسته
harmoniously
صلح آمیز
decently
خیرخواهانه
peaceably
به صورت تزئینی
benevolently
منصفانه
decorously
بد
بیمار
unpleasantly
ناخوشایند
به طور ناقص
deficiently
به طور ناسازگاری
disagreeably
بی ادبانه
discourteously
به طور ناکافی
inadequately
بی ملاحظه
inconsiderately
به اندازه کافی
insufficiently
غیر قابل تحمل
intolerably
ضعیف
poorly
بدون فکر
thoughtlessly
غیر قابل قبول
unacceptably
به طور رضایت بخش
unsatisfactorily
غیرجذاب
unattractively
نادرست
incorrectly
اشتباه
mistakenly
متاسفانه
ناموفق
unsuccessfully
به اشتباه
wrongly
تا درگیر شوند