billowed

base info - اطلاعات اولیه

billowed - موج زد

N/A - N/A

ˈbɪl.oʊ

UK :

ˈbɪl.əʊ

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [billowed] در گوگل
description - توضیح
  • past simple and past participle of billow


    ماضی ساده و ماضی از باد کردن

  • to spread over a large area or (especially of things made of cloth) to become filled with air and appear to be larger


    در یک منطقه بزرگ پخش شود یا (به ویژه از چیزهای پارچه ای) پر از هوا شود و بزرگتر به نظر برسد

example - مثال
  • Smoke billowed (out) from the burning building.


    دود از ساختمان در حال سوختن خارج شد.

  • The sheets/shirts hanging on the line billowed in the breeze.


    ملحفه/پیراهن های آویزان روی خط در نسیم می پیچید.

  • We watched the boats with their billowing sails.


    قایق‌ها را با بادبان‌های برافروخته‌شان تماشا می‌کردیم.

synonyms - مترادف
  • flowed


    جاری شد

  • emitted


    منتشر شده است

  • poured


    ریخته شد

  • spouted


    فوران کرد

  • streamed


    پخش شد

  • gushed


    پرتاب کرد

  • spewed


    ریخته شده

  • spewn


    چرخید

  • swirled


    دوره شده

  • coursed


    نورد

  • rolled


    دوید

  • ran


    اجرا کن

  • run


    عجله کرد

  • rushed


    مارپیچ ایالات متحده

  • spiraledUS


    انگلستان مارپیچی

  • spiralledUK


    موج زد

  • wafted


    اددی کرد

  • eddied


    کشیدن

  • heaved


    هاو

  • hove


antonyms - متضاد
  • fell


    سقوط

  • felled


    سقوط کرد

  • fallen


    افتاده

  • sagged


    کوچک شد

  • shrank


    کوچک شده است

  • shrunk


    منقبض شده

  • shrunken


    تثبیت شده انگلستان

  • stabilisedUK


    تثبیت شده ایالات متحده

  • stabilizedUS


لغت پیشنهادی

talents

لغت پیشنهادی

arraigning

لغت پیشنهادی

fodder