blaspheming
base info - اطلاعات اولیه
blaspheming - کفرگویی
N/A - N/A
ˌblæsˈfiːm
UK :
ˌblæsˈfiːm
US :
family - خانواده
google image
example
-
مثال
synonyms
-
مترادف
cursing
فحش دادن
cussing
دشنام دادن
swearing
قسم خوردن
abusing
سوء استفاده می کند
execrating
اجرا کردن
desecrating
هتک حرمت کردن
profaning
بی حرمتی
reviling
توهین آمیز
anathematizing
بی روح کردن
imprecating
تحقیر کننده
uttering oaths
سوگند خوردن
issuing oaths
صدور سوگند
talking dirty
کثیف صحبت کردن
استفاده از زبان بد
uttering profanities
بیان فحش ها
effing and blinding
تاثیرگذار و کور کننده
using foul language
با استفاده از زبان ناپسند
بیهوده بردن نام خداوند
flaming
شعله ور
uttering profanity
ناسزا گفتن
bedamning
سرزنش کردن
نام بردن بیهوده
مثل یک سرباز فحش دادن
beshrewing
حیرت انگیز
maledicting
بدگویی
آبی شدن هوا
accursing
با استفاده از فحاشی
using profanity
تماس گرفتن
calling down
وودو
voodooing
مسخره
mocking
