amateurishly

base info - اطلاعات اولیه

amateurishly - به صورت آماتوری

N/A - N/A

ˌæm.əˈtʊr.ɪʃ.li

UK :

ˈæm.ə.tər.ɪʃ.li

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [amateurishly] در گوگل
description - توضیح
  • in a way that shows a lack of skill


    به نحوی که نشان از عدم مهارت دارد

example - مثال
  • The email contained a short amateurishly shot video of the race.


    این ایمیل حاوی یک ویدیوی کوتاه و آماتوری از مسابقه بود.

  • The play was poorly acted and amateurishly directed.


    این نمایشنامه با بازی ضعیف و آماتور کارگردانی شد.

synonyms - مترادف

  • بد

  • poorly


    ضعیف

  • inadequately


    به طور ناکافی

  • bad


    نادرست

  • incorrectly


    به طور رضایت بخش

  • unsatisfactorily


    به اشتباه

  • erroneously


    به طور ناقص

  • deficiently


    بدبختانه

  • wretchedly


    به طرز وحشتناکی

  • faultily


    به طرز فجیعی

  • imperfectly


    تاسف بار

  • dreadfully


    با تاسف

  • appallingly


    طرز ناراحت، بدبختانه

  • atrociously


    به طرز افتضاحی

  • awfully


    به اندازه کافی

  • deplorably


    به طرز زشت

  • terribly


    بدون توجه

  • dismally


    ناتوان

  • lamentably


    به طرز بدی

  • miserably


    غیر قابل قبول

  • abysmally


    به صورت معیوب

  • insufficiently


    خام

  • abominably


  • woefully


  • carelessly


  • incompetently


  • lousily


  • unacceptably


  • defectively


  • pitifully


  • crudely


antonyms - متضاد

  • خوب

  • satisfactorily


    رضایت بخش

  • acceptably


    قابل قبول

  • adequately


    به اندازه کافی


  • به خوبی

  • nicely


    خوش طعم

  • palatably


    توانا

  • ably


    شایستگی

  • competently


    قابل عبور

  • passably


    شایسته

  • decently


    اعتباری

  • creditably


    قابل خدمات رسانی

  • sufficiently


    مناسب

  • serviceably


    قابل تحمل

  • suitably


    قانع کننده

  • tolerably


    باشه

  • convincingly


    به درستی


  • بسيار خوب


  • به طور متوسط

  • alright


    محترمانه

  • middlingly


    نه خوب نه بد

  • respectably


    خیلی خوب

  • OK



  • so-so



لغت پیشنهادی

replenish

لغت پیشنهادی

ironed

لغت پیشنهادی

flier