archaically

base info - اطلاعات اولیه

archaically - باستانی

N/A - N/A

ɑːrˈkeɪ.ɪ.kəl.i

UK :

ɑːˈkeɪ.ɪ.kəl.i

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [archaically] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The pamphlets they publish are archaically called tracts.


    جزوه هایی که منتشر می کنند به صورت باستانی تراکت نامیده می شوند.

  • Attitudes at the company are archaically paternalistic.


    نگرش ها در شرکت به طور قدیمی پدرانه است.

synonyms - مترادف
  • antiquatedly


    قدیمی

  • outmodedly


    منسوخ شده

  • outdatedly


    تاریخ دار

  • obsoletely


    ماقبل تاریخ

  • datedly


    در دوران باستان

  • prehistorically


    در قرون وسطی ایالات متحده

  • anciently


    خزه ای

  • medievallyUS


    عتیقه

  • oldly


    در حال مرگ

  • mossily


    متوسط ​​بریتانیا

  • antiquely


    زنگ زده

  • obsolescently


    به صورت نابهنگام

  • moribundly


    به صورت بدوی

  • mediaevallyUK


    سالخورده

  • rustily


    مرگبار

  • anachronistically


    از مد افتاده

  • primitively


    غیر مد شده

  • agedly


    به طرز عجیبی

  • deadly


    moldilyUK

  • old-fashionedly


    moldilyUS

  • unfashionably


    با صدای جیر جیر

  • quaintly


    سابق

  • mouldilyUK


    به طرز ناخوشایندی

  • moldilyUS


    به طرز معجزه آسایی

  • creakily


    ناخوشایند

  • formerly


    به طرز فحاشی

  • clunkily


    با احترام

  • mustily


  • unhiply


  • fustily


  • venerably


antonyms - متضاد
  • modernly


    به صورت مدرن


  • به تازگی

  • contemporarily


    معاصر


  • در حال حاضر

  • freshly


    تازه

  • latestly


    اخیرا

  • modishly


    به شکلی مدون

  • novelly


    جدید

  • presently


    جوان


  • مدرنیستی

  • youngly


    داغ

  • modernistically


    مد روز

  • hotly


    به صورت نوآورانه

  • fashionably


    به صورت مرسوم

  • innovatively


    مردمی

  • trendily


    در اصل

  • popularly


    ناآشنا


  • همزمان

  • unfamiliarly


    نئوتریک

  • contemporaneously


    غیرعادی

  • neoterically


    متفاوت

  • unusually


    منحصر به فرد


  • به طرز عجیبی

  • uniquely


    غیر متعارف

  • strangely


    به طور بی سابقه

  • unorthodoxly


    با هوس

  • unprecedentedly


    به ندرت

  • voguishly


  • unconventionally


  • snazzily



لغت پیشنهادی

fidelity

لغت پیشنهادی

smorgasbord

لغت پیشنهادی

teak