smorgasbord
smorgasbord - اسمورگاسبورد
noun - اسم
UK :
US :
غذایی که در آن افراد خود را از تعداد زیادی غذاهای مختلف سرو می کنند
مخلوطی از غذاهای مختلف سرد و گرم که طوری چیده شده که بتوانید خودتان سرو کنید
انواع مختلفی از چیزی که ارائه می شود
a mixture of many different hot and cold dishes that are arranged so that you can serve yourself as much as you want; a buffet
مخلوطی از بسیاری از غذاهای سرد و گرم مختلف که طوری چیده شده اند که بتوانید هر چقدر که می خواهید از خودتان سرو کنید. یک بوفه
Those families would then be bolstered with a smorgasbord of visiting psychotherapists, tutors, speech pathologists, social workers and others.
سپس آن خانواده ها با مجموعه ای از روان درمانگران، معلمان، آسیب شناسان گفتار، مددکاران اجتماعی و دیگران تقویت می شوند.
گذرگاه کانال در سالی لاین فوقالعاده بود، با صبحانهای عالی.
هر تصویر، سیاه و سفید یا رنگی، همیشه در این smorgasbord اپتیکال چروک شده بود.
در حال حاضر، یک smorgasbord غنی از موج سواری در خارج از کشور در شبکه انباشته شده است.
The taut dialogue raises a squirming smorgasbord of questions about the potential for bedlam when our profound individual differences are ignored.
گفتوگوی فشرده، وقتی تفاوتهای عمیق فردی ما نادیده گرفته میشود، پرسشهایی را در مورد پتانسیل بدلم ایجاد میکند.
The meeting promises a veritable smorgasbord of all things otherworldly, this time with a focus on those eerie Phoenix lights.
این جلسه نوید یک smorgasbord واقعی از همه چیزهای ماورایی را می دهد، این بار با تمرکز بر آن چراغ های وهم انگیز فونیکس.
assortment
مجموعه ای
jumble
بهم ریختن
mishmash
اش شله قلمکار
miscellany
متفرقه
medley
مختلط
تنوع
hodgepodge
درهم و برهم
patchwork
تکه تکه کاری
hotchpotch
هوچ پاچ
potpourri
پات پوری
pastiche
پاستیچ
hash
هش
farrago
farrago
collage
کلاژ
montage
مونتاژ
motley
رنگارنگ
ragbag
کیسه کهنه
muddle
درهم ریختن
clutter
کلفت
stew
خورشت
miscellanea
تراکم
agglomeration
پرورشگاه
menagerie
آشغال
litter
غوطه ور شدن
welter
تقلا
scramble
زیر و رو کردن
rummage
غلت زدن
tumble
خرابی
botch
سالاد
آگلومره
agglomerate
calm
آرام
روش
سفارش
organisationUK
سازمان انگلستان
organizationUS
سازمان ایالات متحده
سیستم
singularity
تکینگی
loneness
تنهایی
ترتیب
uniformity
یکنواختی
tidiness
آراستگی
neatness
تنها
هارمونی
harmony
مرتب سازی
ordering
وضع
disposition
گروه بندی
grouping
هم ترازی
alignment
آرایه
array