dialogue
dialogue - گفتگو
noun - اسم
UK :
US :
گفتگو در یک کتاب، نمایشنامه یا فیلم
a discussion between two groups, countries etc
بحث بین دو گروه، کشور و غیره
مکالمه ای که برای یک کتاب، نمایشنامه یا فیلم نوشته شده است
گفتگوهای رسمی بین کشورهای مخالف، گروه های سیاسی و غیره.
مکالمه بین شخصیت های یک داستان، مانند یک کتاب یا فیلم
تبادل نظر جدی، به ویژه در میان افراد یا گروه هایی که مخالف هستند
گاهی اوقات کودک نظری می دهد و آن دو ممکن است گفتگوی کوتاهی داشته باشند.
Most saw the current boss as more of a threat then an ally: There can be no meaningful dialogue between us.
بیشتر رئیس فعلی را بیشتر یک تهدید میدانستند تا یک متحد: هیچ گفتگوی معناداری بین ما وجود ندارد.
فیلم تقریبا هیچ دیالوگی ندارد.
This explicit treatment of his own life as data is further exemplified by his treatment of dialogue.
این برخورد صریح از زندگی خود او به عنوان داده، با رفتار او با دیالوگ بیشتر نشان داده می شود.
The dialogue between the genes and their surroundings is understood to some extent but we need to know far more.
گفتگوی بین ژن ها و محیط اطرافشان تا حدی قابل درک است، اما ما باید خیلی بیشتر بدانیم.
دیالوگ به سمت بی ارزشی گرایش دارد.
گفتگو بسیار سازنده، مشارکتی و مفید بود.
از زبان آموزان خواسته می شود که به سه دیالوگ کوتاه گوش دهند.
گفتگو را با یک شریک تمرین کنید.
رمان توصیف های طولانی دارد و دیالوگ زیادی ندارد.
رئیس جمهور به خبرنگاران منتظر گفت که گفتگوی سازنده ای انجام شده است.
دولت از گفتگوی مستقیم با تروریست ها خودداری کرد.
باید گفت و گوی نزدیک تری بین مدیریت و کارکنان وجود داشته باشد.
گفتگوی صادقانه و باز در مورد هویت نژادی در ایالات متحده
گفتگوی معنادار در مورد حقوق و شرایط کار
مذاکرات بین دو رهبر همچنان ادامه دارد.
یک مکالمه تلفنی
من با رئیسم در مورد آینده شغلی خود صحبت طولانی داشتم.
بحث در مورد اصلاح زندان
رایزنی های گسترده ای بین دو کشور صورت گرفته است.
ما شایعات خوبی در مورد رئیس داشتیم.
مدیران مایل به گفتگو با رهبران اتحادیه هستند.
دولت باید در این زمینه با صنعت وارد گفتگو شود.
رئیس فضای گفتگوی باز را بین معلمان تشویق می کند.
آنها موافقت کرده اند که گفتگوهای خود را با معلمان از سر بگیرند.
یک گفتگوی سیاسی جدی
تلاش برای تشویق گفتگو بین دو گروه
گفتگو در مورد مسائل مشخص
نیاز به گفتگو بین دو طرف در مناقشه
این نمایشنامه حاوی دیالوگ های بسیار تند و شوخ بود.
پرده دوم با گفت و گوی کوتاهی بین پدر و پسر آغاز می شود.
رهبران شورشیان اعلام کردند که مایلند با دولت وارد گفتگو شوند.
دو طرف در نهایت شروع به گفتگوی سازنده کردند.
نمایشنامههای اسکار وایلد به خاطر دیالوگهای شوخآمیزشان معروف هستند.
ما جلسات متعددی برگزار کردهایم و گفتوگوها ادامه دارد.
بحث
کنفرانس
consultation
مشاوره
confabulation
confabulation
مناظره
parley
مذاکره کردن
colloquy
گفتگو
confab
confab
مشورت
deliberation
بحث و جدل
پالاور
palaver
گفتمان
شورا
استدلال
argumentation
صحبت می کند
counsel
مشورت کردن
talks
وای
consult
مذاکره
powwow
مذاکرات
گفت و گو
negotiations
مصاحبه
interlocution
رپ
آرگی-برگی
rap
رفت و برگشت
argy-bargy
بده و بستان
back-and-forth
تبادل نظر
give-and-take
سر به سر
جلسه جمجمه
head-to-head
جلسه رپ
skull session
rap session