badgered
badgered - گورکن
N/A - N/A
UK :
US :
از بدگویی با من دست بردارید - وقتی آماده شدم این کار را انجام خواهم داد.
او مرا به انجام برخی ورزش ها وادار می کند.
هر بار که وارد مغازه می شویم، بچه ها به من گورکن می زنند تا برایشان شیرینی بخرم.
made
ساخته شده است
forced
مجبور شد
pressured
تحت فشار
coerced
مجبور
compelled
ضروری
required
راند
drove
القاء شده
induced
موظف است
obliged
فشرده شده است
pressed
تحت فشار ایالات متحده
pressurizedUS
ضربان ابرو
browbeat
باعث
caused
دستور داد
commanded
محدود شده
constrained
رانده شده است
impelled
تحت تاثیر قرار
impressed
مطالبه کرد
demanded
مرعوب شده
intimidated
سفارش داده شده
obligated
تحت فشار انگلستان
ordered
راه آهن
pressurisedUK
مسلح قوی
railroaded
اراده کرد
strong-armed
باج گیری شده
willed
کلافه شده
blackmailed
مورد آزار و اذیت
bludgeoned
اژدها شده
bullied
اعمال شده است
dragooned
داشته است
effected
had