betel

base info - اطلاعات اولیه

betel - فوفل

noun - اسم

/ˈbiːtl/

UK :

/ˈbiːtl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [betel] در گوگل
description - توضیح

  • گیاهی که برگهای آن طعم تازه ای دارد و برخی از مردم به ویژه در آسیا آن را می جوند

  • an Asian plant that has leaves and red nuts that act as a drug when chewed


    گیاهی آسیایی که دارای برگها و مغزهای قرمز است که هنگام جویدن به عنوان دارو عمل می کند

  • The visitors were treated to rice and betel. 1.


    از بازدیدکنندگان با برنج و فوفل پذیرایی شد. 1.

  • The Annamese all chew betel nut.


    Annamese تمام آجیل فوفل را می جوند.

  • His jaw was moving back and forth rapidly kneading his betel for another go.


    آرواره‌اش به سرعت جلو و عقب می‌رفت و فوفلش را برای یک حرکت دیگر ورز می‌داد.

  • I had a mouth full of red betel juice.


    دهنم پر از آب فوفل قرمز بود.

example - مثال
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

BB gun

لغت پیشنهادی

aspartame

لغت پیشنهادی

snatch