commie

base info - اطلاعات اولیه

commie - commie

noun - اسم

/ˈkɑːmi/

UK :

/ˈkɒmi/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [commie] در گوگل
description - توضیح
  • an insulting word for a communist


    یک کلمه توهین آمیز برای یک کمونیست

  • disapproving for communist (communism)


    عدم تایید برای کمونیست (کمونیسم)

  • short form ofcommunist


    شکل کوتاه کمونیست

  • But a commie, well a commie was a traitor to his race.


    اما یک کمدی، خوب، یک کمدی خائن به نژاد خود بود.

  • If you were liberal they called you a commie. 4.


    اگر لیبرال بودید به شما می گفتند کمیسی. 4.

  • He used to niggle at me for being a capitalist farmer and I got at him for being an unemployed commie.


    او عادت داشت از من به خاطر اینکه یک کشاورز سرمایه داری هستم و من او را به خاطر بیکار بودنش انتقاد می کردم.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • communist


    کمونیست

  • socialist


    سوسیالیست

  • comrade


    رفیق

  • Red


    قرمز

  • Marxist


    مارکسیست

  • leftist


    چپ

  • Bolshevik


    بلشویک

  • lefty


    چپ چپ

  • red


    ضد سرمایه داری

  • anti-capitalist


    انقلابی

  • revolutionary


    لنینیست

  • Leninist


    جمع گرا

  • collectivist


    تروتسکیست

  • Trotskyite


    مائوئیست

  • Trotskyist


    پینکو

  • Maoist


    جناح چپی

  • pinko


    بولشی

  • left-winger


    کمی

  • Bolshie


    کمونالیست

  • Commie


    تواریش

  • communalist


    بلشویست

  • tovarish


    commo

  • Communist


    نئومارکسیست

  • bolshie


    شوروی

  • leftie


    C.P. عضو

  • bolshevik


  • Bolshevist


  • commo


  • neo-Marxist


  • Soviet


  • C.P. member


antonyms - متضاد
  • capitalist


    سرمایه دار

  • plutocrat


    پلوتوکرات

  • moneybags


    کیف پول


  • سرمایه گذار

  • industrialist


    صنعتگر

  • financier


    ناباب

  • nabob


    مغول

  • mogul


    نجیب زاده

  • magnate


    یوپی

  • tycoon


    گربه چاق

  • yuppie


    loadsamoney


  • ماتریالیست

  • loadsamoney


    مرد پول

  • materialist


    محافظه کار


  • فاشیست


  • fascist


لغت پیشنهادی

anodized

لغت پیشنهادی

anise

لغت پیشنهادی

biosphere