featured
base info - اطلاعات اولیه
featured - ویژه
adjective - صفت
/ˈfiːtʃərd/
UK :
/ˈfiːtʃəd/
US :
family - خانواده
google image
example
-
مثال
او سخنران برجسته در فروم هفته گذشته بود.
در این فیلم جیمز دین در نقش یک نوجوان ناراضی حضور دارد.
پخش این هفته گزارشی از قربانیان خشونت خانگی را به نمایش می گذارد.
این یک شرکت استرالیایی است که لوگوی آن یک کانگورو قرمز است.
synonyms
-
مترادف
highlighted
برجسته شده است
برجسته
headlining
عنوان
promoted
ارتقاء یافت
recommended
توصیه شده
specially presented
به طور ویژه ارائه شده است
