refuted

base info - اطلاعات اولیه

refuted - رد کرد

N/A - N/A

rɪˈfjuːt

UK :

rɪˈfjuːt

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [refuted] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • to refute a person/theory/argument/claim


    رد کردن یک شخص / نظریه / استدلال / ادعا

synonyms - مترادف
  • denied


    تکذیب کرد

  • repudiated


    رد کرد

  • contradicted


    متناقض شد

  • rejected


    رد شد

  • gainsaid


    سود گفت

  • disclaimed


    سلب مسئولیت کرد

  • disavowed


    انکار کرد

  • disaffirmed


    تایید نکرد

  • negated


    نفی کرد

  • disowned


    تایید نشد

  • disconfirmed


    منفی شده

  • rebutted


    مخالف

  • negatived


    غیر مجاز

  • opposed


    مقابله کرد

  • disallowed


    مورد مناقشه قرار گرفت

  • countered


    نقض شد

  • contested


    لغو شد

  • disputed


    لغو ایالات متحده

  • contravened


    مناقشه کرد

  • cancelledUK


    خرد شده

  • canceledUS


    در معرض قرار گرفت

  • contended


    مخالفت کرد

  • crushed


    نشان داد

  • exposed


    پاره کرد

  • cancelled out


    پاره شده

  • canceled out


    آسمان را بلند کرد

  • argued against


  • showed up


  • tore down


  • torn down


  • blew sky high


antonyms - متضاد
  • accepted


    پذیرفته شده

  • acknowledged


    تصدیق کرد

  • admitted


    پذیرفته

  • allowed


    مجاز

  • avowed


    متعهد شد

  • conceded


    قبول کرد

  • confirmed


    تایید شده

  • owned


    متعلق به

  • own


    خود

  • agreed


    موافقت کرد

  • aided


    کمک کرد

  • approved


    در آغوش گرفت

  • assisted


    تایید شده است

  • concurred


    تعمیر

  • embraced


    درست شد

  • endorsed


    هلپ

  • fixt


    هولپن

  • fixed


    گمشده

  • helped


    مجاز است

  • holp


    تصویب شد

  • holpen


    منتشر شد


  • تحریم شده است

  • permitted


    پشتیبانی

  • ratified


    تسلیم شد

  • released


    تایید کرد

  • sanctioned


    حفظ شود

  • supported


  • surrendered


  • upheld


  • upholden


  • yielded


لغت پیشنهادی

rhetorical

لغت پیشنهادی

constricted

لغت پیشنهادی

tit