tacking

base info - اطلاعات اولیه

tacking - زدن

N/A - N/A

ˈtæk.ɪŋ

UK :

ˈtæk.ɪŋ

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tacking] در گوگل
description - توضیح
  • long loose stitches that are used to hold two pieces of cloth together temporarily before they are sewn together in a neater and permanent way


    دوخت های بلند و شل که برای نگه داشتن موقت دو تکه پارچه قبل از اینکه به شکلی مرتب و دائمی به هم دوخته شوند استفاده می شود.

example - مثال
  • Remove the tacking.


    چسب زدن را بردارید.

  • Suits are typically sold with tacking stitches holding the vent at the back of the jacket in place.


    کت و شلوارها معمولاً با دوخت های چسبان فروخته می شوند که دریچه پشت ژاکت را در جای خود نگه می دارند.

synonyms - مترادف
  • fastening


    بست

  • fixing


    تثبیت

  • nailing


    میخکوبی

  • pinning


    سنجاق کردن

  • stapling


    منگنه زدن

  • affixing


    چسباندن

  • tagging


    برچسب زدن

  • clipping


    بریدن

  • joining


    پیوستن

  • securing


    ایمن سازی

  • sticking


    چسبیده

  • mounting


    نصب

  • pasting


    گره زدن

  • tying


    پایین انداختن

  • putting down


    قرار دادن

  • putting up


    نمایش دادن

  • displaying


    حلق آویز کردن

  • hanging


    ارسال کردن

  • posting


    برگزاری

  • holding


    میخکوب کردن

  • pinning up


    چسبیده شدن

  • tacking up


    برقراری ارتباط

  • nailing up


    آماده سازی

  • sticking up


    عرشه

  • connecting


    قطع کردن

  • poising


    گذاشتن قلاب

  • decking


    وصل کردن

  • hanging up


    پلاکارد زدن

  • putting on a hook


  • hooking up


  • placarding


antonyms - متضاد
  • decreasing


    در حال کاهش

  • detaching


    جدا کردن

  • loosening


    شل شدن

  • releasing


    رها کردن

  • separating


    کم کردن

  • subtracting


    باز کردن

  • unfastening


    رفع مشکل

  • unfixing


  • letting go


لغت پیشنهادی

blacking

لغت پیشنهادی

a/c

لغت پیشنهادی

conventional