aerodynamically

base info - اطلاعات اولیه

aerodynamically - از نظر آیرودینامیکی

adverb - قید

/ˌerəʊdaɪˈnæmɪkli/

UK :

/ˌeərəʊdaɪˈnæmɪkli/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [aerodynamically] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • an aerodynamically efficient design


    طراحی ایرودینامیکی کارآمد

  • aerodynamically designed/efficient


    طراحی آیرودینامیکی/کارآمد

  • In a wind turbine, wind goes past an aerodynamically shaped blade that turns a generator, producing power.


    در یک توربین بادی، باد از کنار تیغه ای به شکل آیرودینامیکی می گذرد که یک ژنراتور را می چرخاند و نیرو تولید می کند.

synonyms - مترادف
  • smoothly


    به نرمی

  • sleekly


    براق

  • cleanly


    تمیز

  • flowingly


    به صورت روان

  • slickly


    نرم

  • trimly


    به طور مرتب

  • symmetrically


    به صورت متقارن

  • elegantly


    به زیبایی

  • gracefully


    با ظرافت

  • lithely


    آرام

  • agilely


    چابک

  • sinuously


    سینوسی

  • lissomly


    به شدت

  • nimbly


    زیرک

  • spryly


    پرشور

  • felinely


    گربه سان

  • lissomely


    به طرز بی حوصله ای


  • عرضه

  • slinkily


    به صورت لغزنده

  • lightly


    به آرامی

  • fluently


    روان


  • به طور طبیعی

  • effortlessly


    بدون زحمت


  • به آسانی

  • rhythmically


    به صورت ریتمیک

  • limberly


    لیبرال

  • deftly


    ماهرانه

  • fluidly


    به صورت سیال

  • serpentinely


    بصورت مارپیچ

  • graciously


    با مهربانی

  • lightsomely


    سبک

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

inimitable

لغت پیشنهادی

rectified

لغت پیشنهادی

scaffold