affluence
affluence - ثروتمندی
noun - اسم
UK :
US :
دهه 1950 عصر ثروتمندی در آمریکا بود.
چیزی که ما به طور فزاینده ای شاهد آن هستیم، جامعه ای از رفاه خصوصی و فلاکت عمومی است.
ثروتمندی کشور باعث شده است که خانواده های دو و حتی سه خودرویی عادی شوند.
این دوره شاهد افزایش دستمزدهای واقعی و رفاه در جامعه بریتانیا بود.
ثروت
رفاه
prosperity
مجلل
opulence
فراوانی
لوکس
riches
دارایی های
abundance
شور و نشاط
luxury
درآمد
assets
سود
exuberance
پول
اموال
lucre
منابع
غنا
possessions
پول نقد
resources
به معنای
richness
ویژگی
ثروتمندی
means
ماده
جیب های عمیق
richdom
شرایط راحت
شرایط ممتاز
wealthiness
راحتی مواد
deep pockets
سرمایه، پایتخت
comfortable circumstances
به موجب آن
privileged circumstances
راحتی
منابع مالی
prosperousness
wherewithal
funds
فقر
destitution
گدایی
indigence
فقیر شدن
penury
فقر گرایی
beggary
محرومیت
impoverishment
سختی
pauperism
حقوق خصوصی
deprivation
ضرورت
hardship
بی عفتی
privation
بی عیب و نقصی
necessitousness
دلتنگی
impecuniosity
بی پولی
pauperdom
دشواری
impecuniousness
گرسنگی
poorness
ورشکستگی
penuriousness
بدهی
pennilessness
پریشانی
نیازمندی
destituteness
خواستن
starvation
بد شانسی
insolvency
ناملایمات
خواری
distress
کمبود
neediness
رنج کشیدن
درد و ناراحتی
misfortune
adversity
abjection
scarcity
suffering
discomfort