belched
belched - آروغ زدن
N/A - N/A
UK :
US :
ماضی ساده و ماضی از آروغ زدن
تا هوا از معده به طور پر سر و صدا از دهان خارج شود
to produce a large amount of a substance such as gas or smoke especially when this is unpleasant or harmful, or to be produced like this
برای تولید مقدار زیادی ماده مانند گاز یا دود، به ویژه زمانی که ناخوشایند یا مضر باشد، یا به این صورت تولید شود.
He belched noisily.
او با سروصدا آروغ زد.
لوله اگزوز دود سیاه و غلیظی بیرون میکشید.
این مه بیشتر به دلیل آروغ زدن دی اکسید گوگرد از نیروگاه های زغال سنگ ایجاد می شود.
emitted
منتشر شده است
discharged
مرخص شد
disgorged
تخلیه کرد
ejected
بیرون انداخته شد
gushed
فوران کرد
erupted
صادر شده
issued
تهویه شده
vented
استفراغ کرد
vomited
اخراج کرد
expelled
ساطع شد
diffused
خالی شده
emanated
ساخته شده است
emptied
تخلیه شد
eructed
بازدم کرد
evacuated
تراوش کرد
exhaled
پرتاب شده
exuded
بیرون فرستاد
jetted
پرتاب کرد
sent out
ریخته شده
spewed
جهش کرد
spewn
دور انداخت
spouted
پرتاب کردن
spurted
خلع ید
threw out
داد
thrown out
داده شد
disembogued
داد بیرون
gave off
بیرون انداختن
gave out