negates

base info - اطلاعات اولیه

negates - نفی می کند

N/A - N/A

nɪˈɡeɪt

UK :

nɪˈɡeɪt

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [negates] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The increase in our profits has been negated by the rising costs of running the business.


    افزایش در سود ما با افزایش هزینه های اداره کسب و کار نفی شده است.

  • The increase in sales was negated by the rising cost of materials.


    افزایش فروش با افزایش هزینه مواد نفی شد.

synonyms - مترادف
  • challenges


    چالش ها

  • contests


    مسابقات

  • defies


    سرپیچی می کند

  • denounces


    محکوم می کند

  • opposes


    مخالفت می کند

  • confronts


    مقابله می کند

  • queries


    پرس و جوها

  • argues


    استدلال می کند

  • calls out


    صدا می زند

  • counters


    شمارنده ها

  • disputes


    اختلافات

  • questions


    سوالات

  • rebuts


    رد می کند

  • refutes


    تناقض دارد

  • contradicts


    مناظره ها

  • debates


    در انگلستان سوال می کند

  • disproves


    اشیاء به

  • enquiresUK


    می ایستد تا

  • objects to


    نبردها

  • stands up to


    تماس های مورد سوال

  • battles


    رو به پایین

  • calls in question


    دعوا می کند

  • faces down


    اعتراض می کند

  • fights


    inquiresUS

  • impugns


    بازجویی می کند

  • inquiresUS


    بررسی می کند

  • interrogates


    تست ها

  • investigates


    هزینه ها

  • litigates


  • tests


  • accosts


antonyms - متضاد
  • actions


    اقدامات

  • enacts


    وضع می کند

  • acts on


    عمل می کند

  • affects


    تاثیر می گذارد

  • executes


    اجرا می کند

  • accomplishes


    انجام می دهد

  • applies


    اعمال میشود

  • effects


    اثرات

  • fulfilsUK


    برآورده می کند

  • implements


    کامل می کند

  • performs


    اثر می گذارد

  • actionizes


    پیگیری می کند

  • acts upon


    را دنبال می کند

  • carries out


    به عمل می آورد

  • completes


    تکل می کند

  • effectuates


    به دست می آورد

  • follows up on


    اداره می کند

  • pursues


    تمرینات

  • puts into action


    میکند

  • tackles


    به پایان می رسد

  • achieves


    متوجه آمریکا می شود

  • administers


    معامله می کند

  • enforces


  • exercises


  • follows


  • does


  • finishes


  • fulfillsUS


  • operates


  • realizesUS


  • transacts


لغت پیشنهادی

bejeweled

لغت پیشنهادی

predetermined

لغت پیشنهادی

southbound