boomeranged
base info - اطلاعات اولیه
boomeranged - بومرنگ زده
N/A - N/A
ˈbuː.mə.ræŋ
UK :
ˈbuː.mə.ræŋ
US :
family - خانواده
google image
synonyms
-
مترادف
rebounded
برگشت
rebound
ریباند
returned
بازگشت
ricocheted
کمانه دار شد
ricochetted
کمانه شده
recoiled
پس زد
reversed
معکوس شد
redounded
اضافه شده است
came back
برگرد
جهیدن به عقب
bounced back
به عقب برگشت
sprang back
نتیجه معکوس داد
sprung back
کاروم شده
backfired
خامه گرفته
bounced
پرش کرد
caromed
اشتباه شلیک شده
skimmed
نگاهی انداخت
skipped
اضافه شد
misfired
مقاوم شده
glanced
واکنش منفی نشان داد
redounded on
طنین انداز شد
resiled
با فاجعه مواجه شد
backlashed
به عقب لگد زد
reverberated
تاثیر نامطلوبی بر روی داشت
منحرف شده است
glanced off
kicked back
snapped back
deflected
antonyms
-
متضاد
met
ملاقات کرد
worked
کار کرد
wrought
ساخته شده است
