bulky
bulky - حجیم
adjective - صفت
UK :
US :
فله
چیزی که حجیم است از سایر چیزهای هم نوع خود بزرگتر است و حمل یا نگهداری آن دشوار است
کسی که حجیم است بزرگ و سنگین است
یک جسم حجیم فضای زیادی را اشغال می کند یا جابجایی یا حمل آن دشوار است
یک فرد حجیم بزرگ و سنگین است
لباس های حجیم بزرگ و گشاد یا از مواد ضخیم ساخته شده اند
خیلی بزرگ است و فضای زیادی را اشغال می کند
جعبه ها حجیم بودند و جابجایی آنها سخت بود.
نشان داد که وب سایت در طول اجرای آزمایشی شبانه هفته کمی حجیم و سخت است ...
نسبت یک هتل بزرگ بسیار بزرگ مانند پلازا را داشت - بسیار حجیم و بسیار کم.
یک دوربین حجیم از دهه 1950
هیچ جا نوشته نشده بود که مکینتاش به لیزا یک درب گران قیمت و نسبتاً بزرگ تبدیل کند.
کرک سلولزی اگرچه حجیم تر است، اما فقط یک چتر نجات است که باید دور انداخته شود.
در را مردی قد بلند و حجیم در اواخر دهه شصتش باز کرد.
از زانوها خم شوید تا یک جسم حجیم را بردارید، بنابراین از فشار به پشت جلوگیری کنید.
اتاق پر از مبلمان بزرگ و قدیمی بود.
یک بسته حجیم
مردان بسته های حجیم زیر بغل خود حمل می کردند.
او یک سویشرت سفید بزرگ به قدری حجیم می پوشد که می توانست آن را از لودو داشته باشد.
اقلام حجیم جداگانه جمع آوری می شود.
کلید در جیبش بزرگ بود.
دو فایل حجیم روی میز گذاشت.
شکل حجیم بازرس جونز جلوی در ظاهر شد.
تلفن های همراه اولیه حجیم و گران بودند.
bulky equipment
تجهیزات حجیم
مظنون به عنوان بدنی حجیم با موهای بور توصیف شده است.
او قد بلند و حجیم، با شانه های پهن است.
لباسهای حجیم و ماسکهایشان شناسایی آنها را دشوار میکرد.
برای خودم یک ژاکت کرم رنگ حجیم می بافم.
او یک بسته بسیار بزرگ را در اتوبوس حمل کرد.
بزرگ
عظیم
عالی
سنگین
قابل توجه
hefty
غول پیکر
غول آسا
gigantic
حجیم شدن
وسیع
immense
ماموت
colossal
بسیار بزرگ و مهم
hulking
قابل اندازه
غول
شگفت انگیز
mammoth
هیولا
monumental
تایتانیک
sizeable
فیل
oversized
حجیم
کوهستانی
sizable
prodigious
gargantuan
monstrous
humongous
titanic
elephantine
voluminous
mountainous
compact
فشرده - جمع و جور
کم اهمیت
manageable
قابل مدیریت
مقدار کمی
convenient
راحت
wieldy
زبردست
سبک
لاغر
کوچک
slim
باریک
undersize
کمتر از اندازه
undersized
کم اندازه
petite
ریزه
insubstantial
غیر قابل توجه
miniature
مینیاتوری
mini
مینی
bantam
سرسری
puny
ضعیف
smallish
کوتوله ماهی
dwarfish
آدم کوتوله
dwarf
دیوونه
dinky
میگو
shrimpy
دقیقه
کاهنده
micro
بی نهایت کوچک
diminutive
میکروسکوپی
infinitesimal
خردسال
minuscule
نوجوان
microscopic
midget
teeny