abounding

base info - اطلاعات اولیه

abounding - فراوان

N/A - N/A

əˈbaʊnd

UK :

əˈbaʊnd

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abounding] در گوگل
description - توضیح
  • present participle of abound


    فاعل فاعل از فراوان است

  • to exist in large numbers


    به تعداد زیاد وجود داشته باشد

example - مثال
  • Theories abound about how the universe began.


    نظریه ها در مورد چگونگی شروع جهان بسیار زیاد است.

synonyms - مترادف
  • abundant


    فراوان

  • awash


    غرق کردن

  • filled


    پر شده است

  • generous


    سخاوتمندانه

  • flush


    فلاش

  • replete


    مملو از


  • ثروتمند

  • rife


    نفاق

  • teeming


    شلوغ


  • ضخیم

  • ample


    کافی

  • boundless


    بی حد و مرز

  • bountiful


    بخشنده


  • قابل توجه

  • flowing


    جاری

  • fraught


    مملو

  • lavish


    مجلل

  • overflowing


    سرریز

  • plentiful


    سخاوتمند

  • profuse


    پر شده

  • bounteous


    بستنی ندهید

  • copious


    ازدحام


  • خیلی ممنون

  • plenteous


    تمام نشدنی

  • swarming


    کثیف

  • thronging


    ولخرج

  • galore


  • inexhaustible


  • lousy


  • munificent


  • prodigal


antonyms - متضاد

  • خالی

  • lacking


    فاقد

  • meagerUS


    ناچیز ایالات متحده

  • meagreUK


    meagreUK

  • scanty


    اندک

  • scarce


    کمیاب

  • wanting


    خواستن

  • bare


    برهنه

  • insufficient


    ناکافی

  • scant


    دارای کمبود

  • deficient


    محدود


  • عقیم

  • inadequate


    پراکنده

  • barren


    ناچیز

  • sparse


    حداقل

  • paltry


    کوتاه

  • minimal


    غیر قابل توجه

  • vacant


    کم مصرف

  • void


    نیازمند


  • کم اهمیت

  • devoid


    تعداد کمی

  • insubstantial


    فقیر

  • skimpy


    کثیف

  • needy


    پر نشده


  • کم

  • few




  • measly


  • unfilled


  • low


لغت پیشنهادی

refreshed

لغت پیشنهادی

bogs

لغت پیشنهادی

math