asphyxiated
base info - اطلاعات اولیه
asphyxiated - خفه شده
N/A - N/A
əsˈfɪk.si.eɪt
UK :
əsˈfɪk.si.eɪt
US :
family - خانواده
google image
synonyms
-
مترادف
antonyms
-
متضاد
helped
کمک کرد
alleviated
تسکین یافته است
treated
تحت درمان
nursed
پرستاری کرد
attended
حضور داشتند
cured
درمان شد
healed
شفا یافت
palliated
تسکین یافته
relieved
راحت شد
soothed
آرام کرد
succoredUS
ایالات متحده را حمایت کرد
allayed
رفع کرد
doctored
دکتر شده
mollified
نرم شده
nourished
تغذیه کرد
remedied
رفع شد
assuaged
آرام شده است
attenuated
ضعیف شده
lessened
کاهش یافته است
made better
بهتر شد
balmed
مومیایی شده
succouredUK
انگلستان را حمایت کرد
rehabilitated
بازسازی شده است