beautifully
beautifully - به زیبایی
adverb - قید
UK :
US :
She sings beautifully.
او زیبا می خواند.
یک خانه زیبا تزئین شده
همه چیز به زیبایی در حال انجام است.
پایم به زیبایی خوب شده است.
She dresses beautifully.
او زیبا لباس می پوشد.
خانه آنها به زیبایی تزئین شده است.
آتش اتاق را به زیبایی گرم نگه می داشت.
این یک رمان جذاب و زیباست که طرز فکر شما را تغییر خواهد داد.
superbly
فوق العاده
wonderfully
به طرز شگفت انگیزی
magnificently
به طرز باشکوهی
gorgeously
عالی
splendidly
به زیبایی
elegantly
خوش تیپ
handsomely
جذاب
excellently
لذت بخش
appealingly
به طرز عالی
attractively
با ظرافت
charmingly
فریبنده
delightfully
با سلیقه
exquisitely
آسمانی
gracefully
زیبا
seductively
الهی
sublimely
در حالت ایده آل
tastefully
به طرز خیره کننده ای
alluringly
قابل توجه
bewitchingly
خوب
celestially
به طور برجسته
cutely
بزرگ
divinely
entrancingly
ideally
prettily
ravishingly
stunningly
remarkably
illustriously
grandly
poorly
ضعیف
بد
unpleasantly
ناخوشایند
بیمار
insufficiently
به اندازه کافی
به طور ناکافی
inadequately
غیر قابل تحمل
intolerably
به طور ناقص
deficiently
بی ادبانه
discourteously
بی ملاحظه
inconsiderately
بی فکر
thoughtlessly
نامطلوب
unsatisfactorily
غیر قابل قبول
unacceptably
به طور ناسازگاری
disagreeably
غیرجذاب
unattractively
به اشتباه
wrongly
متاسفانه
ناموفق
unsuccessfully
نادرست
incorrectly
اشتباه
mistakenly
تا درگیر شوند