ambulance
ambulance - آمبولانس
noun - اسم
UK :
US :
وسیله نقلیه مخصوصی که برای انتقال افراد بیمار یا مجروح به بیمارستان استفاده می شود
یک وسیله نقلیه ویژه مجهز به افراد مجروح یا بیمار به بیمارستان
او برای دوره کارآموزی به سن دیگو رفت و در آنجا با راننده آمبولانسی به نام جری تونلی آشنا شد.
حتی آتش نشانان و پرسنل آمبولانس نیز وقتی برای کمک فراخوانده می شوند، مورد حمله قرار می گیرند.
اقدام انجام شده در لندن بلافاصله در جاهای دیگر تأثیر گذاشت زیرا خدمه آمبولانس شروع به اعتراض به مداخله دولت کردند.
The action taken in London had an immediate affect elsewhere as ambulance crews began to protest at the Government's intervention.
او هفتاد و هشت سال داشت و چهار کارگر آمبولانس و جک طول کشید تا بالاخره او را سوار آمبولانس کنند.
He was seventy-eight and it took four ambulance workers and Jack to finally get him in the ambulance.
دستور او اولین گروه عملیات آمبولانس نظامی را سازماندهی کرد.
خیریه پس از جمعیت به سمت آمبولانس حرکت کرد.
به سمت آمبولانس رفتم و نگاه کردم.
مردان آمبولانس وارد شدند و بلافاصله آب سرد یخ روی محل سوختگی ریختند.
Call an ambulance!
با آمبولانس تماس بگیر!
خدمات آمبولانس
خدمه آمبولانس او را به سرعت به بیمارستان رساندند.
آمبولانس به محل حادثه اعزام شد.
نگران نباشید - آمبولانس در راه است.
او را سوار آمبولانس کردند و بردند.
او با لیزی سوار آمبولانس شد.
I called an ambulance.
با آمبولانس تماس گرفتم.
شب با صدای آژیر آمبولانس از خواب بیدار شدیم.
an ambulance driver
یک راننده آمبولانس
خدمه آمبولانس به خانه او فراخوانده شدند، اما تا رسیدن آنها مرده بود.