bellboy
base info - اطلاعات اولیه
bellboy - باربر، پیشخدمت
noun - اسم
/ˈbelbɔɪ/
UK :
/ˈbelbɔɪ/
US :
family - خانواده
google image
description
-
توضیح
مرد جوانی که در یک هتل کیف حمل می کند، پیام می گیرد و غیره
شخصی که برای حمل کیف، درهای باز و غیره برای مهمانان یک هتل استخدام می شود
برخی می گویند که ایدی برای مدت کوتاهی در هتل امپریال در کامپالا پسر زنگی است و دکمه های روشن می درخشد.
منشی شماره اتاق رزرو شده اش را به او گفت و کلید را به پسری داد.
پشت سرشان پسرک زنگوله ای وارد شد، انبوهی از روزنامه زیر بغلش.
synonyms
-
مترادف
bellhop
پادو
bellman
بلمن
attendant
خدمتکار
porter
باربر
equerry
پرس و جو
صفحه
pageboy
صفحه پسر
messenger boy
پسر پیام رسان
errand boy
پسر مامور
errand runner
دونده ماموریت
squire
اسکویر
اپراتور آسانسور
elevator operator
مباشر
steward
کلاه آسمانی
کلاه قرمز
دکمه ها
Buttons
جوانان
خدمتگزار
servant
گوفر
gofer
پسر کپی
copyboy
دستیار
حامل قطار
train-bearer
antonyms
-
متضاد