blowhard

base info - اطلاعات اولیه

blowhard - دمنده

noun - اسم

/ˈbləʊhɑːrd/

UK :

/ˈbləʊhɑːd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [blowhard] در گوگل
description - توضیح
  • someone who talks too much and has very strong opinions


    کسی که زیاد حرف می زند و عقاید بسیار قوی دارد


  • فردی که دوست دارد در مورد اهمیت خود صحبت کند

  • Noah was considered something of a blowhard, even by his friends.


    نوح حتی از نظر دوستانش چیزی بسیار سخت تلقی می شد.

  • Of course some foreign buyers are blowhards who end up destroying companies and themselves.


    البته برخی از خریداران خارجی افرادی هستند که در نهایت شرکت ها و خودشان را نابود می کنند.

  • But Gassee was no mere blowhard.


    اما Gassee صرفاً سختگیر نبود.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • boaster


    لاف زن

  • braggart


    گازکن

  • gascon


    دمنده

  • blower


    لاف زدن

  • brag


    braggadocio

  • braggadocio


    کاکلوروم

  • bragger


    ترقه

  • cockalorum


    گازسوز

  • cracker


    فتنه گر

  • gasconader


    فضولی

  • swaggerer


    غافلگیر کننده

  • vaunter


    بلندگو

  • blusterer


    دهان بزرگ

  • loudmouth


    خود نمایی کردن


  • کیسه بادی

  • show-off


    خودخواه

  • windbag


    می دانم آن همه

  • egotist


    سر بزرگ

  • know-it-all


    ترومپتوز

  • bighead


    نمایشگاه ساز

  • bigmouth


    کیسه گاز

  • trumpeter


    خود شیدایی

  • exhibitionist


    مربای انجیر

  • gasbag


    خود تبلیغاتی

  • egomaniac


    کیسه باد

  • figjam


    پوزر

  • self-publicist


    طاووس


  • همه چیز را می دانم

  • poser


  • peacock


  • know-all


antonyms - متضاد
  • listener


    شنونده

لغت پیشنهادی

end

لغت پیشنهادی

gorillas

لغت پیشنهادی

actioner